پیرامون نسبت و تناسبات چند مفهوم:
تمدن سازی، پزشکی مدرن، طب اسلامی
دولت اسلامی، حلقه های میانی، تبیین
🔻عده ای تمدن سازی را یک فرایند عبور کننده از دل نفی تمدن غرب و نفی داشته های سنتی، هر دو میدانند. معتقدند تمدن غرب و سنتهایمان، به دست و پای ما زنجیرهایی زده اند که اجازه رشد نمیدهد. حرف اثباتی این جماعت تولید دانش است، حالا دانش فقه یا فلسفه یا علوم انسانی یا همه علوم. این جماعت در دو جبهه باید بجنگند و خود را نیز باید ثابت کنند. و این هر سه کار دشواری است.
🔻عده ای تمدن سازی را در بستر گفتگو و تعامل با دیگران جستجو میکنند. همه چیز را همگان دانند. پس باید در بستر تعامل حقیقت مشترک را بسازیم. یا اینکه با گفتگو، آن را بیابیم. حقیقت واحد است و علوم و تمدنهای مختلف هر کدام ضلعی از آن را برجسته دارند. پس راه چیست؟ نفی تمامیت خواهی و اثبات گفتگو. حالا یا بر پایه پلورالیسم و همه حقی یا بر پایه حکمت خالده و هر کس تا اندازه ای.
🔻اکثر این رویکردها وجهی از حقیقت را دارند. اما همگی یک خطای واحد دارند و آن ملاحظه صورت و ندیدن معنا است چه صورت را ابزار بدانیم و چه علم و چه فلسفه. آنچه در پس پرده تمدن، ستون خیمه است، حکومت است نه دانش و نه ابزار. تقریر صرفا دانشی از فرایند تمدن سازی گمراهمان میکند. عقل جامعه که کانون علم و اراده است یعنی حکومت یعنی ولایت، شیشه عمر و سلول بنیادین و روح تمدنها است.
🔻حکومت و ولایت هویت میسازد، تغییر را توجیه میکند. نفی میکند، اثبات میکند. علم و دانش را به کار میگیرد و یا تولید میکند. راهبرد تحقق تمدن اسلامی بر این اساس از مسیری میگذرد که اولا تحول و انقلابی در جان امت و در سطح اراده عمومی پدید آورد ثانیا ساختار و نظام ولایت را بسازد. ثالثا امامت نخبگان را بر بستر آن انقلاب و در چارچوب آن نظام شکل دهد یعنی دوران دولت اسلامی را محقق کند و در نهایت امت امامت کننده را تشکیل دهد. با این حساب امروز کسی که دم از تمدن بزند و در اندیشه تحقق «دوران دولت اسلامی» نباشد به خطا میرود.
🔻راه تحقق دوران دولت اسلامی نیز ایجاد یک جامعه مدنی اسلامی است. جامعه ای که احزاب اسلامی به معنای کانالهای ارتباط امام و امت درش به تعدد و کثرت شکل گرفته. «حلقه هایی میانی» که وظیفه اصلی شان «تبیین» است و بین راس و قاعده نظام اتصال ایجاد کرده و به این ترتیب امر ولایت را توسعه داده و دوران دولت اسلامی را محقق کرده باشد.
🔻با این حساب همه ابعاد تمدن را باید در این چارچوب پیش برد. فرض کنید علم طب، اگر بنا است طب مدرن را نفی و انکار کنیم، یا اثبات کنیم، یا طب سنتی را در عرض آن قرار دهیم یا جانشینش کنیم یا از نو طب جدیدی بنا کنیم، هر چه که هست مسیر تحققش یک حرکت متمرکز علمی توسط نخبگان است که اراده و انسجام عمومی را تخریب نکند و باعث بلبشو و هرج و مرج نشود، اعتماد به ولی جامعه و دستگاه اداره کشور را نابود نکند. تبیین کند آنهم از سر آگاهی تا تمسخر نشود. صبر کند تا جامعه را با خود همراه کند. در عین اینکه طرح و راهبرد رهبری را مصادره نکند و تخریب نکند. همه اینها وقتی فهم میشود که تقدم نظام ولایت(ولایت امت و ولایت امام) را در هر تغییری درک کنیم و لوازمش را نیز بپذیریم.
@ali_mahdiyan