یکی از بزرگترین نعماتی که خداوند متعال پیشرویم نهاد آشنایی با مجموعه خانه طلاب جوان بود.
خانه طلاب مرا دارای ماموریت کرد، به من اجازه فکر کردن و اظهار نظر داد، بستر رشد جامع را برایم فراهم نمود، فکر مرا از سطح محله و منطقه و شهر به اندیشیدن در لایه تمدنی کشاند، هویت و معنای شیرین طلبگی را بهم چشاند، مفهوم صبر را برایم املا کرد، شمهای از ولایت بین مؤمنین را نشانم داد، امر رهبری و ولی الهی را برایم مقدس و ضروری و فوری و مهم حیاتی جلوه داد، زندگیام را با جهت منویات رهبری شکل داد و منعطف کرد، قدرت اندکم را مضاعف کرد، به یک طلبه سادهای مثل من جایگاه و اعتبار بخشید، امکان کسب تجربیات بزرگ و ارزشمندی را برایم ایجاد کرد، دروس حوزویام را تا تشکیلات و کارم امتداد بخشید، بعد علمیام را سامان داد، از همه مهمتر با یگانه دوران امام خمینی آشنایم ساخت، کمک مالیام کرد، در زمان سختی همراهم بود و ناراحت، در خوشیهایم کنارم بود و خوشحال، رشد و بالندگیام برایش شیرین بود، در شکستها و تجربیات ناموفق دلداریام داد، فهم اجرا و عقل عملیام را توسعه بخشید، از انتزاعی فکر کردن در مورد مسائل مختلف نجاتم داد و بسیاری از مواردی که شاید در این نویسه نگنجد یا حتی من متوجهش نبودم.
خانه طلاب چیزی نیست مگر یک روح جمعی که از اتصال میان طلاب انقلابی پدید آمده، موفقیتهایش مرهون لطف خدا و اهلبیت و انقلاب بوده و بعد همت دوستان و ناکامیهایش حاصل کمکاریهایمان.
تشکیلات دارای ماموریت متصل با انقلاب را برای طلبه از نان شب واجبتر میدانم.