📌سوریه و لبنان، علامه مصباح و جنگ ما خیلی کم درباره نقش عقبه فکری در نبرد تمدنی امروز _______________________________ 🔸شاید برای خیلی ها عجیب باشد، اما تحولات امروز منطقه عمق تاثیر تفکر و مبانی در یک نزاع تمدنی را نشان داد. بحران ، فروپاشی اجتماعی و بی ارادگی ارتش در برابر معارضین نه چندان مقتدر، به ما گفت که چه اندازه پشتوانه فکری و معنوی در ساخت اجتماعی و تربیت نیروهای مقاوم مهم است و غفلت از آن، نتیجه اش جنگ همیشه باخت است. 📌اما آن سوی صحنه، علیرغم فقدان رهبر بزرگی چون کالجبل الراسخ ایستاد و اقتدار دشمن را شکست و آبرویش را جریحه دار کرد. سالها است مجاهدان و مردم خود را بر اساس اندیشه ها و معرفت های تربیت کرده است. جناب سید خود تصریح دارد که "در تمام مسائل فکری و معنوی، علامه مصباح پناه، قبله و مقصد بود" و "حزب الله لبنان با همه فداکاری ها و مجاهدت ها و جانفشانی ها، تجسم عینی تفکر سیاسی علامه مصباح در منطقه است". 🔹ما اگر امروز می خواهیم بجنگیم - که جنگ ما نیز نه در محدوده مرزهای جغرافیایی محصور است و نه در ساحتی خاص از زندگی، که جنگی جهانی، تمدنی، فراگیر و همه ابعاد است - باید بدانیم مبارزان و جوانانی که عزم رزم دارند را پای کدام آبشخور فکری بنشانیم. 📌سالها تفکر علامه مصباح از سوی دوستان مورد ملامت و تخطئه شد که او کاربردی و متناسب میدان نمی اندیشد، او انتزاعیات فلسفی خود را می خواهد عمومی کند، او جامعه و جوان را با مسائلی درگیر می کند که مسئله شان نیست، اما امروز که رسوخ رگه های لیبرالیسم فرهنگی و سیاسی را در سایه تفکرات عمل گرایانه در دوستان و نهادهای انقلابی می بینیم، و از آن سو ایستادن مجاهد حزب الله را در میانه معرکه و سینه به سینه با دشمن صهیونی و در محیطی محفوف به آفات بزرگ فرهنگی و اجتماعی؛ بسی بیشتر از دیروز باید تفطن پیدا کنیم که این همان مبانی فکری و فلسفی و استدلالی و قرآنی است که در طوفانها و شرایط سخت نبرد، نیروها را حفظ می کند، همین تفکر علامه مصباح است که مبارز می پرورد، همین تفکر است که حزب الله می آفریند و همین تفکر است که می تواند ما را در برابر جریان نفوذ فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پیروز کند. 🔸نظریات جنگ و دانش های کاربردی و استراتژی بافی لایه های رویین نبرد است و به خودی خود طرفی را در کشاکش یک نبرد تمدنی پیروز نمی کند. این انسان ها هستند که می جنگند و نه سخت افزار و نه استراتژی و نه تاکتیک! همه اینها محصول اندیشه و انگیزه انسانها است. و اگر منطقی نباشد و انگیزه ای و آرمانی مقدس که بر استوانه های فکری محکم بنا شده باشد، جنگیدن چه معنایی دارد؟ 🔹براستی تفاوت دو جبهه در چیست؟ فرق حوزه قم با سوآز و هاروارد چیست؟ یا سپاه با داعش؟ یا حزب الله با اسرائیل؟ و یا تحریرالشام با حماس؟ و یا راهیان نور با بی تی اس؟ جز در همین مبانی فکری؟ سرتاسر قرآن را بیان ایمان و کفر فراگرفته است. فرق ایمان و کفر چیست؟ جز در عقیده و نگاه های بنیادین؟ 🔸و ما فکر می کنیم که اگر مبانی را کم اهمیت تلقی کنیم و هنر رزم و تشکیلات به نیرو یاد دهیم، در جنگ فرهنگی و نظامی و سیاسی پیروزیم! زهی خیال باطل! که اگر مبانی کم رنگ شد، نیز کمرنگ می شود، جبهه ها و پیوندها مختلط می شود، عناصر خودی، از درون ناخودی می شوند، از درون ساییده می شویم و از درون می گردیم و در یک نقطه بزنگاه فرو می پاشیم. ♦️اگر متفکری مانند علامه مصباح را کنار نهادیم و خود را یا عناصر خوب اما نه استوانه های فکری و مردان اسلام شناس را در آن جایگاه نشاندیم، آهسته آهسته دچار تغییر سیرت در حرکت انقلاب و انقلابیون می شویم! و این یک زنگ خطر و هشدار است! حتی آمریکایی ها نیز اصرار بر تغییر صورت جمهوری اسلامی ندارند، تا چه رسد به بچه های انقلاب! اما دچار می شویم و این خطر جدی است! نه اینکه انگیزه نیروها این باشد - که قطعا خلاف این است - بلکه پیچیدگی های مسیر و القائات دشمن و غفلت و جهل ما سبب انحلال درونی مان می شود. 🔸باید و را جدی بگیریم تا سلامت حرکت تضمین شود. همین است که نیرو می سازد. همین است که نیرو می سازد. همین هستند که محوریت ولیّ فقیه و امامت او را در جانها تثبیت می کنند و ما را در میدان پیروز می گرداند و به یاد او که گفت "همه جهاد ها متکی بر یک جهاد فکری است". 📝علی آقابالازاده @aliaghabazadeh