🏴دلسوزی امام صادق علیهالسلام
از ذریح بن محمد بن یزید المحاربی روایت است که امام صادق (ع) فرمود:
در خانه بودم. ناگهان سوارهنظام و نیروهای امنیتی، خانه را محاصره کردند و از دیوارها به داخل خانه ریختند. خانواده و اطرافیانم [از ترس] پراکنده شدند [و مرا تنها گذاشتند].
[چون مریض بودم و میبایست مرا با محمل ببرند] مأموران، به بیگاری کشیدن از مردم اقدام کردند [تا مجبورشان کنند بدون مزد، مرا ببرند].
گفتم: از مردم بیگاری نکشید؛ بلکه عدهای را اجیر کنید و من پرداخت مزدشان را از مال خود تضمین میکنم.
پس مرا بر محملی نشاندند و در حالی که دور تا دورم را محاصره کرده بودند، بردند...
جعفر، عن ذريح، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: كنت في منزلي، فما شعرت إلا بالخيل و الشرطة قد أحاطوا بالدار، قال: فتسوروا عليّ، قال: فتطاير أهلي و من عندي، قال: فأخذوا يتسخرون الناس، قلت: لا تسخروهم و استأجروا علي في مالي، قال: فحملوني في محمل و أحاطوا بي...
📚الأصول الستةعشر، ص۲۶۵.
✍ ۱. از ظاهر روایت برمیآید که امام در آن زمان بیمار بوده و میبایست ایشان را با محمل ببرند.
۲. بیگاری کشیدن از مسلمانان، یکی از ناپسندترین ستمها و گناهان است که پیامبر (ص) حتّی در هنگام وفات خود بر اجتناب از آن تأکید کردند. روایت بالا نشاندهندهی شدّت حساسیّت امام صادق (ع) در این باره است؛ تا جایی که حتّی حاضر نشدند برای بردنشان نزد حاکم، مردم را به بیگاری بکشند و پرداخت مزد را از جیب خود تضمین کردند؛ با اینکه گناه این کار، بر گردن حاکم و عمّالش بود، نه ایشان.
۳. این داستان در عین حال که پستی و لئامت حاکمان بنیعباس را به خوبی نشان میدهد؛ از کرامت نفس، دلسوزی و تقوای بینظیر امام صادق (ع) نیز حکایت میکند.
.............................................
آدرس کانال در ایتا و تلگرام
🌷
@alikhademi110 🌷