چند لحظه حس خوب...
برای من و تو
برای مایی که با زندگی معامله کردیم
ثانیه ثانیه عمر را در انبان روز و ماه و سال ریختیم و دادیم...
در ازای لَختی حال خوش...
این روزها همه نگران گران شدنند... گرانی نان، گرانی زر و ارز
و من چشم در چشم دنیا دوخته و خشمگین از بیانصافی این کاسب کهنهکارم... و کالایی که هر روز آن را گرانتر میفروشد.
عمرم را دادم، جوانیام را بخشیدم، سلامتم را گذاشتم...
از نفس افتادم بیانصاف...
مگر لحظهای دل خوش را به چند میفروشی؟
اصلا ببین... هر چه دارم مال تو...
در عوض چیز زیادی نمیخواهم...
شبی آرام... نسیمی ملایم، معطر به بوی سبزهزار...
و دلی شبیه خانهی کودکیام در آخرین روز اسفندماه؛ تمیز، روشن، با پنجرههای گشوده و پردههای کنارزده... در انتظار رسیدن بهار
فقط همین...
میفروشی؟؟
Music: Kiss the Rain - Yiruma
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6