eitaa logo
دوران کودکی
1.7هزار دنبال‌کننده
269 عکس
42 ویدیو
0 فایل
یادش به خیر ... نقش خاطرات من و تو امضاء: علی میری با احترام، کانال، تبلیغات ندارد🌸🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اونایی که منو میشناسن میدونن که من آدم پرانرژی و فعالی هستم. غالبا رو به جلو حرکت می‌کنم و بجای موندن توی مساله، تمرکزم رو میذارم روی راه حل. اگه بتونم حلش می‌کنم ولی اگه نتونم، میذارمش کنار که جلو چشمم نباشه اذیتم کنه. الحمدلله زندگی خوبی دارم عزیزانی دارم که از صمیم قلب دوستشون دارم و می‌دونم اونها هم منو دوست دارن بخوام نعمتهایی که خدا بهم داده بشمارم باید بی‌نهایت پست بذارم! ولی یه روزها یا شاید ساعتهایی میاد که کم میارم و دلم تنگ میشه توی برزخ توان محدود و خواسته نامحدودم گیر می‌کنم و با این که می‌دونم جز پذیرش چاره‌ای ندارم، ولی بازم تمام وجودم در برابر تسلیم شدن مقاومت می‌کنه. میشینم یه گوشه و به همه اون چیزایی فکر می‌کنم که احساسم بهشون گره خورده چیزهایی که دیگه نیست و اغلبشون دیگه هیچ امیدی هم به برگشتشون نیست نمی‌دونم اگه همین نقاشی کردن نبود، چطور با این احساست و هیجانات غلیان کرده کنار میومدم. اگه میخواید بدونید الان چه حسی دارم، پسربچه‌ای هستم که خسته از درس و ‌مدرسه، تنهایی کنار پنجره نشسته، برف بیرونو تماشا میکنه و داره فکر میکنه آیا امروز پرنده‌ها و گربه‌ها سردشون نیست؟ غذا دارن؟ @alimiriart عضو کانال دوران کودکی شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حرف می زنم گفتگو با خالق مجموعه نقاشی های قرار پنجاه و دوم کاری از؛ مریم قاسمی تصویربردار و تدوینگر؛ مجتبی رعنایی نظام دوست @alimiriart عضو کانال دوران کودکی شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
عکس که میخواستیم بگیریم، لباس خوشگلامون رو میپوشیدیم و قشنگترین جای خونه رو انتخاب میکردیم این قشنگترین قسمت خونه یواش یواش از باغچه پر از گل، از کنار درخت گیلاس پرشکوفه، از کنار تخت خانوم جان، از لب پنجره رو به حیاط، تبدیل شد به کنار تلویزیون رنگی جدید، کنار تلفنی که فقط بعضیا داشتن، کنار ظرف خوشگلایی که تو دکور چیده شده بود اینا از نظرمون مهم بودن و ایستادن کنارشون اعتبار بیشتری به عکس میداد اون روزها نمیتونستیم امروز رو تصور کنیم متوجه نبودیم مسحور چیزی شدیم که قراره همه چیو‌ تغییر بده فکر میکردیم زندگی پراز صفامون قراره قشنگتر و راحتتر بشه کسی نگفت که داریم این چیزای جدید رو با زندگی ساده پر از مهرمون عوض میکنیم تا جایی که تجمل و تظاهر روی همه زندگیمون چنبره زد و به خودمون اومدیم دیدیم نه صداقتی مونده برامون و نه خوشی عمیقی آدم امروز پشت یک بیلبورد خوش آب و رنگ از زندگی بزک شده نشسته و محتاج یک سیر دل خوشه بنظرم اگه بخوایم بفهمیم یه آدم یا جامعه در آینده کجاست باید ببینیم امروز چی توی ذهنش از همه چی مهمتره و دغدغه و فکرش کدوم سمتیه خلاصه که اگه بخوایم یکیو بشناسیم باید ببینیم توی عکسهاش کنار چی می‌ایسته @alimiriart عضو کانال دوران کودکی شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
تصویر خودش گویاست و نیازی به توضیح نداره. البته برای اونایی که چنین خاطره ای دارن و میدونن چیه. من خودم که اصلا نمیدونم این چه کاری بود و از کجا اومده بود ولی خیلیا رو دیدم که به تاثیر این کار باور دارن و ازش نتیجه گرفتن!! یه عده هم بودن که یه وقتایی به اقتضای موقعیت، یه فشار مضاعف ریزی به تخم مرغ بیچاره میدادن که درست در لحظه لازم بشکنه و نتیجه حاصله در عرصه دیپلماسی فامیل مورد استفاده قرار بگیره! اگر نظر منو میخواید، من ترجیح میدادم برم خونه همساده و پینیسیلین بزنم! حالش بیشتر بود!! (تازه واردین کانال به پست‌های گذشته درباره دختر همساده مراجعه کنن!) @alimiriart عضو کانال دوران کودکی شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
هدایت شده از دوران کودکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه ی شب یلدا؛ شاید توی خونه‌ی ما هم مهمونی‌های شب یلدا خیلی با کلاس و رسمی شروع می‌شد. اولش همه خیلی شیک می‌نشستن و دیوان شعر خونده می‌شد... ولی... کمی که از مهمونی می‌گذشت، یهو یکی داد میزد که: «کی بود؟... کی دونه پرتقال پرت کرد؟» و معمولا هم نگاه‌ها به اولین کسی که دوخته می‌شد، پدرم یا عموم بود! بقیه هم که انگار منتظر فرمان آتش بودن! یکی از این دو بزرگوار با فشار هسته پرتقال با دو انگشت و پرتاب اون، جنگ هسته‌ای گسترده‌ای به راه مینداخت و مرد و زن و کوچیک و بزرگ توی این کارزار وارد می‌شدند. البته مهمات در حد هسته‌ی پرتقال باقی نمی‌موند و بعدش پوست میوه، خود میوه، و حتی گاهی سبد میوه بود که روی هوا در حرکت بود. شاید باور نکنید ولی من حتی پرتاب قطعات هندونه رو هم دیدم! تازه این بزرگترامون بودن. شما تصور کنید ما بچه‌ها این وسط چه آتیشی میسوزوندیم! مثلا یه بار وسط یک درگیری تمام عیار ، کلی مهمات جمع کردم و یهو همه چراغها رو خاموش کردم و توی تاریکی شروع کردم به پرتاب به همه جهات! بقیه هم از تاریکی سوء استفاده کردند و محشری به پا شد! چراغها رو که روشن کردند خونه و قیافه مهمونا دیدنی بودن!! 😄 . . . . . . امشب هم شب یلداست. ولی واقعا باید گفت شب یلدا هم شب یلداهای قدیم... خدای مهربان، به هم میهنانم سلامت جسم و جان، شادی مدام، خیر فراوان، برکت و رحمت مستدام عنایت کن @alimiriart عضو کانال دوران کودکی شوید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
هدایت شده از دوران کودکی
هدایت شده از دوران کودکی
سلام مسابقه رضوی شرکت کنید جالبه😍