خاطره این هفته رو تقدیم می‌کنم به تمام مخاطبین عزیز روستا نشین. ارتباط آدمها با طبیعت یکی از چیزهاییه که به مرور زمان داره کمتر می‌شه و زندگی امروز ما، به اقتضای شرایطی که وجود داره (که البته خود ما آدمها بوجود آوردیم) امکان کمتری برای این ارتباط در اختیار ما قرار میده. یکی از چیزهایی که در گذشته امکانش وجود داشت ولی امروز به سختی میشه حتی بهش فکر کرد، وجود تعدادی حیوون خونگی از جمله مرغ و خروس توی حیاط خونه‌س. در دوره‌ای ما هم توی حیاط خونه‌مون در مشهد، در کنار باغچه بزرگ و تعداد زیاد دار و درختش، چندتا مرغ و خروس داشتیم. حضور همین چندتا جانور ، و سایر پرندگانی که به خاطر وجود غذا، مهمان خونه می‌شدن چقدر لذتبخش بود. انتهای حیاط خونه ما یک انباری بود پر از چیزایی که انگار قرنها اونجا بودن. من اغلب می‌رفتم اونجا و ساعتها بازی میکردم. یه بار که داشتم مکتشف بازی میکردم(!)، یهو داخل یک جعبه، تعداد زیادی تخم مرغ پیدا کردم. معلوم شد یکی از مرغها نمیدونم به چه دلیل ترجیح داده بود به جای مکان اصلیش، بره و تخمهای نازنینشو در تنهایی و انزوای گوشه انبار دنیا بیاره! و چقدر این گنج پیدا کردن شیرین بود!! @alimiriart عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6