.....ادامه پست قبل
ما مسئولیت پذیری رو یاد گرفتیم.
ما شاهد سختیهایی بودیم که پدر و مادرمون متحمل میشدن و خب میشد استنتاج کرد که این سختی برای خود ما هم بوده. و لذا حس قدردانی و محبت در ما شکل میگرفت.
در بازی زندگی، ما همزمان در تیم خواهر، برادران کوچکمون و تیم پدر و مادرمون بودیم. و این مساله در تربیت خودمون و بچههای کوچکتر از ما بسیار موثر و مفید بود.
این که امروزه گاهی میبینیم فرزندان مصرف کننده صرف هستند و مسئولیت پذیری کمی دارند شاید بیربط به این مساله نباشه. طفلیا از وقتی به دنیا اومدن تقریبا همه چی فراهمه. اونها توان درک موقعیت والدین و سختیای که متحمل میشن رو بدست نمیارن. خب هیچوقت شرایطی فراهم نبوده که بفهمن. من وقتی برای برادر کوچکم غذایی آماده میکردم ولی بهانه میگرفت و نمیخورد، به خوبی درک میکردم که چقدر بده برای کسی از روی محبت زحمت بکشی و اون زحمتتو هدر بده. بنابراین در مواجهه با والدینم سعی میکردم بیشتر قدردان باشم.
چه خوبه این باور غلط که «سختی کشیدن چیز بدیه» رو بذاریم کنار و با بلندتر کردن افق دیدمون، به بچههامون مسئولیت بیشتری بدیم. مسئولیتی متناسب با توانشون. و اجازه بدیم اشتباه کنن، تجربه کنن و یاد بگیرن. کار آسونی نیست، سخته. ولی مگه ما بچههامونو دوست نداریم و آیندهشون برامون مهم نیست؟
الهی بچههاتون عاقبت به خیر باشن
برا اونایی که بچه میخوان و خدا هنوز مصلحت ندونسته بهشون بده هم دعا میکنم الهی هر چه زودتر کانون خانوادشون به حضور یک کوچولوی ناز گوگول مگولی گرمتر بشه.😊🌸
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6