یه زمانی، قبل از آغاز دوره غارنشینی نوین (یا همون آپارتمان نشینی)، توالتها در دورترین گوشه حیاط ساخته میشد. حیاط خونه ما که شبیه یه باغ متروکه بود و شبها رسما لوکیشن ژانر وحشت بود. برا همین یکی از سخت‌ترین کارای دنیا دستشویی رفتن توی شب بود. حالا شما فکر کن یه نفر دیگه بگه جیش دارم و تو باید توی خواب و بیداری برداری ببریش دستشویی و اونجا وایسی تا کارش تموم بشه. خیلی وقتا هم مجبور بودیم با فرد مزبور صحبت کنیم که مطمئن باشه هنوز پشت دریم. شما هم خواهر یا برادر کوچیکتر داشتین که مجبور باشین خدمات ترانسفر و اسکورت رفت و برگشت به دستشوییش بدین؟! @alimiriart عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6