زندگى با قرآن ۲۳ مرداد ۱۴٠۲ وَالضُّحَى ﴿۱﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾ وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾ وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾ أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿۶﴾ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿۷﴾ وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۸﴾ فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾ وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰﴾ وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾ ‌قسم های خداوند همچون قسم‌های ما نیست؛ تمام کائنات در اين قسم همراه او هستند و این قسم، قسم تکوینی است. عالم با همه‌ی وجود و ‌گردش و قوا، به آن چیزی که خداوند قسم می‌خورد، شهادت میدهند و این شهادت، شهادت تکوینی است. این قسم نيز بر چیزیست که بدیهی و روشن واضح است: مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى خداوند نه تو را رها می‌کند و نه دشمن توست. اگرچه این واضح است، اما این همان مطلب واضحی ست که ما با تمام وجود، روز و شب، با تمام حرکاتمان با آن، مخالفت می‌کنیم؛ نه اينكه آن را نمی‌بینیم، بلکه می‌بینیم و مخالفت می‌کنیم و با تمام وجود، بر خلافش قدم برمی‌داریم. پیوسته در اين واهمه‌ هستیم که آیا خدا ما را فراموش کرده و دنیا و آخرت مان را از ما گرفته است؟! به جای اینکه به حرکت خود، به اقدام خود و به وظیفه‌ای  كه باید انجام دهيم، بپردازیم، پیوسته نگران چیزی هستیم که هرگز نگرانی ندارد و در مقابل چیزی را که جای نگرانی دارد فراموش می‌کنیم. ما پیوسته می‌ترسیم که مبادا جهان با ما بد رفتار کند؛ جهانی که با تمام وجود در اختیار و در تسخیر ماست و تمام كائنات، چون بازی شطرنجی دارن بازی می‌کنن و می‌گردند تا ما به آن هدفی برسیم که خود انتخاب کردیم و وقتی که به این جهان آمدیم آن را فراموش کردیم! هدفی که همه‌ی وجود ما در جهتش است و اگر آن را فراموش کنیم کسی مانع ما نمی شود، اما وقتى در نگاه و عمل روزانه مان و در گردش روزگار و دور قمری، خلاف آن عمل می‌کنیم، این تناقض، زندگی دنیایی و آخرتی ما را نابود می‌کند. چیزی را انتخاب کردیم که در این زندگی روزمره، بر علیه آن اقدام می‌کنیم؛ نه این تضاد و تناقض را حل می‌کنیم، نه به یک سمتی می‌رویم و سمت دیگر را فراموش می‌کنیم! وقتی این تناقض، ‌مانع از به نتیجه رسيدنمان مى شود، همه‌ی جهان را مقصر مى دانيم و خودمان را تبرئه می‌کنیم؛ روز و شب در حال تبرئه کردن خود هستیم. خداوند قسم می‌خورد، به تمام کائنات، به روز و شب، به تاریکی و روشنی، به همه‌ی این گردشی که هر روز شاهدش هستیم، که خداوند تو را فراموش نکرده، وا نگذاشته، دشمن تو نیست!   اما ... وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى آن عاقبتی که باید به سمتش بروى، آن نگاه درستی که باید داشته باشی، آن نگاهی که باید به دو قدم آنطرف‌تر(آخرت) بياندازى، در مقابل این جلوى پا، در مقابل اين نوک بینی که پیوسته می‌بینی و آن را هم حتى خوب نمی‌بینی، آن نگاه بلند تو را نجات میدهد، دنیا و آخرتت را نجات مى دهد. در این تناقض و تضادی که تو گرفتار هستی و سوء رفتار، همه‌ی جهان در کار هستند که تو را به هدفت برسانند. وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى با همه‌ی این بدکاری‌ها، با همه‌ی این اشتباهات، با همه‌ی این خطاها و با همه‌ی این کوتاهی‌ها، به زودی در مسیری قرار می‌گیرى که باعث رضایت تو می شود. اين جهان، این مشکلات، این گرفتاری‌ها و این بالا و پایین‌ها هم برای این است که این اعطا انجام شود و این اعطا بزودى انجام مى شود. چرا؟ چون خودت انتخاب کردی. اگرچه اكنون این انتخاب را بهم می‌زنى، اما وقتی که آن حداقل از بدکاری‌های تو، توسط کائنات نجات پیدا می‌کند، راضی می‌شوى. دلیلش هم این است که أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى تو مثل یتیمی در این جهان هستى ، مثل انسانی که هیچ کمکی ندارد و این جهان است كه به تو پناه مى دهد، امنیت مى دهد، کمک می‌کند و تو را نجات میدهد. وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى این هدايتِ روحی و معنوی که هست را،  آیا خودت به دست آورده اى؟ اگر آن بد عمل كردن ها، اشتباهات، سرگشتگی و گمراهی‌های تو، از طریق کمک جهان، بهبود پیدا نمی‌کرد، چگونه می‌توانستى به این هدایت برسى؟ اینکه خداوند نسبت به پیامبر(ص)، این کلمات را می‌فرماید، دلیل بر این است که این گمراهی، گمراهی عملی نيست، چون پیامبر(ص) که گمراه نبوده است، اما حتی هدایت پیامبر(ص) و هر انسانی،  با کمک همه‌ی عالم صورت می‌گیرد و این خداوند است که از طريق تمام كائنات، کمک می‌کند. وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى تو تنگدست بودی و نیازهای فراوانی در خود و اطرافت بود و از طریق کمک‌هایی که از طریق نظم این جهان به تو می شود، بی‌نیاز شدی. همه‌ی اینها علامتی بر این است که به حرکت تو، از طریق جهان، کمک مى شود، و ما اين امر را با چشم خود می‌بینیم؛ تمام جهان، طبق علم امروز به هم مربوط است. ادامه👇