زندگی با قرآن
۵ رمضان ۱۴۴۵
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
«فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
مشکلات، ناراحتیها، سختیها و سوختنهایی که برای انسان ایجاد میشوند بدون اذن و اجازه الهی صورت نمیگیرند. کائنات، همچون عواملی که در اختیار خداوند و تسلیم او هستند، همه دستگاهی را تشکیل میدهند که برای رشد و حرکت ما درست شده، و طراحی و برنامهریزی شدهاند. همهی کائنات برای اینکه ما به چیزی که انتخاب کردهایم برسیم، مهندسی شده است.
جایی که باید برویم را خودمان انتخاب کردهایم، نه کسی دیگر! هرگز رشدی بر ما تحمیل نمیشود!
همانطور که دنیا و خوشیهایش بدون اختیار ما از ما سلب نمیشوند، تمام جهان در کارند تا ما به مسیر خودمان برویم.
مشکلات برای این پیدا میشوند که انسان بتواند اتصال خود را به مبدأ نامتناهی محکمتر و قویتر کند، و از زندانی که زندگی روزمره برای او ایجاد کرده، از زندان و محدودیتی که خودش برای خودش ایجاد کرده، و علیرغم انتخابش در سیر روزمرگی خودش گرفتار این زندان شده بتواند از این زندان نجات پیدا کند.
وقتی که انسان در مقابل این مشکلات قرار میگیرد، راهی که پیش رویش است، این است که تضرع کند.
تضرع یعنی اتصال به نامتناهی و یک لحظه دقت کردن و توجه کردن به اینکه این زندان جای من نیست و من آن را انتخاب نکرده ام، بلکه در غفلت روزمره دچار این زندان شدم!
وقتی که بَأسا و ضَرّا می آید، وقتی که مشکلات برای انسان پیدا می شود، راهحل توجه به این است که این مشکلات، زندانی است که انسان خودش برای خودش ایجاد کرده و کائنات اگر کمکی به این زندان و محدودیت کردند، برای این است که بتواند به حقیقتی که خودش انتخاب کرده توجه کند و از این زندان فرار کند و محدودیت خويش را بشکند.
تفاوتی بین مشکلات مادی و معنوی نیست؛ هر مشکل، بنبست، زمین خوردن و گرفتاریای که برای انسان حاصل میشود چه مادی و چه معنوی برای رهایی انسان است، و این رهایی به توجه انسان بستگی دارد و وقتی انسان در این فضا قرار میگیرد و دچار محدودیت می شود، این محدودیت نعمتی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و مهندسی کائنات است برای اینکه انسان به خودش توجه کند و از زندانی که گرفتارش است رها شود. اگر غیر از این بود و اگر مشکلات و بلا نعمت نبود، پس چرا برای اولیای الهی بیش از همه این بلاها نازل شدند؟ آنها در تمام شرایط زندگی دچار این مشکلات، بلایا و ابتلائات و سختیها بودند و مصیبتهایی که برای آنها حاصل شده، از هر مصیبتی بالاتر است.
برخلاف این تصور ما و برخلاف تصوری که امروز برای خیلیها هست؛ خوشی، راحتی و آرامش چه مادی و معنوی برای انسان نعمت نیست، بلکه نقمت است؛ و حتی باعث غفلت و فراموشی نعمتهای معنوی می شود.
نعمت حقیقیِ معنوی این است که انسان این گرفتاری خودش را لمس کند و اتصال به فراتر پیدا کند. اما احساس نعمت، احساس اینکه من به جایی رسیدم، احساس اینکه خوشبختانه نعمتی پیدا کردم، احساس اینکه چه نماز شب خوبی خواندم، این احساسها غیر از نگه داشتنِ انسان چیزی ندارد! اگر چنین احساسی ارزش داشت، اگر این آرامش و احساس شادی و خوشی و راحتی، چیز ارزشمندی بود و باعث رشد انسان می شد، حتماً و حتماً به اولیای الهی میبایست بیش از هرکسی این نعمت و خوشی و راحتی داده شود. وقتی که متون ادعیهی اولیا را میخوانیم، وقتی مناجاتشان را میبینیم و به دعاهایشان توجه میکنیم، میبینیم هرگز در چنین حالت شادی از نعمت نیستند؛ بلکه پیوسته مینالند و زار میزنند و پیوسته از مشکلات، از اینکه پیش نرفتند و در معرض مشکلات هستند، شکایت میکنند و این نشان می دهد که حقیقتِ نعمتِ معنوی این احساس فروتنی و زاری و احساس تضرع و احساس این است که مشکلات ما را بازداشته اند... 👇👇👇
@AllaamehWisdom