↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
از آنچه گفته شد، همچنين میتوانيم اين نتيجه را بگيريم كه: بانوانی كه با عمل جرّاحی لولههای رحم خود را مسدود میكنند، در حقيقت اساسیترين دستگاه موجوديّت خود را كه زنيّت است، خراب و تباه و فاسد مینمايند.
رَحِم زن، مانند چشم و دست و پا و قلب او يكی از أعضای پيكر اوست. بلكه از اعضای بسيار مهمّ است كه با بقاء و سلامت آن، موجوديّت و زنيّت زن محفوظ، و با فناء و نابودی و مرض آن، زنيّت زن تباه شده است.
پزشک و جرّاح، حقّ بستن لولههای رحم را ندارد، گرچه با اجازه و يا امر زن و شوهرش باشد؛ زيرا موجب نقصان عضو است، و نقصان عضو شرعاً و عقلاً حرام است.
همانطور كه كسی حقّ ندارد به جرّاح بگويد: دست مرا ببر! و يا گوش مرا ببر! و يا پای مرا قطع كن! همينطور نمیتواند بگويد: لولههای رحم مرا مسدود كن! انسان اختيار اجزاء و اعضای بدن خود را نداشته، و حقّ از بين بردن و خراب كردن آنها را ندارد. مالک انسان خداوند است، و او به انسان، نه عقلاً و نه شرعاً إجازهٔ اينگونه تصرّفات را نداده است.
كسی كه لولههايش را بستهاند، بكلّی عقيم و نازا میگردد؛ و با فرض بازكردن لولهها با عمل جرّاحی دگر، باز حمل برداشتن و آبستن شدن او بسيار بعيد است. ولی أحياناً اگر بانوئی كه از روی جهالت خود و يا شوهرش لولههايش را بستهاند، گمان آن رود كه با عمل جرّاحی مجدّد میتوانند لولهها را باز كنند، شرعاً بر او واجب است كه: در صورت امكان و عدم محذوری، خود را تحت عمل قرار داده و لولههای خود را باز كند.
در زمان طاغوت بستن لولهها برای طبقهٔ مُرفّه و بیدرد مُد شده بود، و اينک كه بعضی متوجّه خطای منكر خود شدهاند، كار از كار گذشته و در آرزوی طفل نوزاد عمرشان به پايان میرسد.
گويند: سخن در اين بود كه مردان فقير و كم بضاعت را كه غالباً كثيرالأولاد میباشند اخته كنند، و اين اخته كردن بصورت قانونی درآيد؛ همچون مردان هندی كه جبراً و قهراً حكومت وقت آنها را اخته مینمايد [2]، و در اينصورت ديگر نه زنی در كشور باقی بود، نه مردی؛ زنان بواسطهٔ خوردن قرص و بستن لوله، و مردان بواسطهٔ عقيم كردن و كوبيدن خُصْيَتَين (بَيْضَتَين). اينست معنای ذلّت و اسارت و بردگی! اينست مفهوم استثمار حقيقی! و اينست مفاد استحمار و استعباد واقعی؛ كه آنچه را كه با بردگان زمان جاهليّت نمیكردند، با ما بنمايند.
📚 رسالهٔ نکاحیه، ص۴۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2- اينک در كشور چين، هر خانوادهای فقط حقّ يک أولاد را دارد؛ و اگر احياناً بيشتر بياورد، از جهت رفاه اجتماعی نظير مدرسه و مسكن و بهداشت و آذوقه و كثرت ماليّات آنقدر سخت میگيرند كه وی را عاجز نمايند فلهذا فعلاً خانوادههائی كه فرزندشان دختر است، بواسطهٔ اشتياق به پسر، دختر خود را میكشند؛ تا با آوردن يک پسر نزد حكومت مجرم نباشند. ولی اين محدوديّت برای مسلمانان ساكن چين نيست؛ زيرا چون كثرت اولاد بر اساس مبنای مذهبی آنهاست، حكومت چين آنها را در ازدياد اولاد آزاد گذارده است.
🆔
@allame_tehrani