🔰تبیین میزان تأسّی انسان به پیامبر اکرم به‌واسطۀ محک امتحان 💠 کیفیّت تأسّی به سنّت‌های پیغمبر اکرم انسان باید بنشیند و قلب خودش را تجزیه و تحلیل کند و ببیند واقعاً این پیغمبر را آن‌طوری که باید و شاید قبول دارد یا نه؟ چون نفس انسان در بسیاری از مواقع، خودِ انسان را در پیشگاه خودش خوب جلوه می‌دهد، و انسان تنها به قاضی می‌رود و خودش را کامل و مسلمان تمام‌عیار می‌بیند؛ درحالتی‌که اگر محَکی جلو بیاید، معلوم می‌شود که از این قبیل نیست! ... انسان گمان نکند که می‌تواند داخل در بهشت بشود، آن بهشتی که پیغمبر بوده است و او را در سدرةالمنتهیٰ ملاقات کند، بدون اینکه به او تأسّی کند! حرف‌های دیگر همه‌اش بی‌خود است؛ انسان باید به پیغمبر تأسّی کند! مطلب این است. پیغمبر اکرم محاسن می‌گذاشت، ما هم باید محاسن بگذاریم؛ تمام شد! حالا شما به هزار و یک دلیل بگویید: «چه دلیل شرعی بر گذاشتن محاسن داریم؟(1) روایت ضعیف است، قوی است؛ سیرۀ علما ثابت است، ثابت نیست!» این حرف‌ها به جایی نمی‌رسد و مجالی ندارد! کسی که پیغمبر را دوست دارد باید مثل پیغمبر باشد! پیغمبر از ریشِ زده شده خوششان نمی‌آمد. سُفرای خسرو پرویز را سه روز پیش خود راه ندادند برای آنکه ریششان را تراشیده بودند؛ بعد از سه روز گفتند: «چه کسی شما را امر کرد که با خودتان این کار را بکنید و ریش‌هایتان را بتراشید و سبیل‌هایتان را بلند کنید؟!» گفتند: «أمَرَنا رَبُّنا بذلک؛ یعنی حاکم و رئیس ما این‌طور به ما امر کرده است!» حضرت فرمودند: «أمّا ربّی أمَرَنی أن أعفُوَ اللِّحیٰ و أحُفَّ الشَّوارِب؛ امّا خدای من به من امر کرده است که محاسن را بگذارم و رها کنم، و شارب را کوتاه کنم!»(2) کسی که خدا را دوست دارد، باید پیغمبر را دوست داشته باشد، آداب او را دوست داشته باشد، لباس او را دوست داشته باشد، کفش او را دوست داشته باشد، جوراب او را دوست داشته باشد! ببیند پیغمبر لباسش چه بود، پیراهنش چه بود، انگشترش دست راستش بود یا دست چپش بود، خانه‌اش چه شکلی بود، معاشرتش چه قِسم بود، آیا زیاد تحیّر می‌کرد و زیاد می‌خندید، سلوکش چه بود، رفتارش چه بود، پیغمبر روی بچّه‌هایش چه اسمی می‌گذاشت! پیغمبر اسم بچّه‌هایش را طیّب، طاهر، قاسم، فاطمه، زینب، ابراهیم گذاشت؛(3) چون پیغمبر این معانی را دوست داشت، ابراهیم را دوست داشت، زینب را دوست داشت، طاهر را دوست داشت، طیّب را دوست داشت! امیرالمؤمنین اسم بچّه‌هایشان را چه گذاشتند؟(4) خدا به حضرت امام حسین سه پسر یا چهار پسر داد که اسم آنها را علی گذاشتند!(5) چون علی را دوست داشت، با دیگران کاری ندارد؛ عاشق علی است! اینها لازمۀ تأسّی و محبّت است! آن کسی که اسم بچّه‌اش را اردشیر می‌گذارد، فرنگیز می‌گذارد، این آن مکتب را دوست دارد، مکتب زرتشت را دوست دارد، مجوس را دوست دارد! بر تو مبارک باشد! امّا این یعنی چه که شیعۀ امیرالمؤمنین اسم بچّه‌اش را بگذارد فرنگیز، شهلا، مهلا، گیتا، میترا یا اسمایی که انسان با یک اُسطرلاب نمی‌تواند حلّش بکند! آخر این چیست؟! آدم هرچه فکر می‌کند، می‌بیند که این اسم آن حقیقت را نشان می‌دهد! وقتی آقا شیخ محمّد می‌گوییم، آقا شیخ محمّد دارد آن حقیقت را نشان می‌دهد! این بچّه‌ای که متولّد شده است، معصوم است و از عالم بهشت آمده است؛ چرا انسان یک مُهر باطلی به پیشانی‌اش بزند و او را سیاه و تاریک کند؟! زهره و شهره یعنی چه؟! از اوّل، مهر بطلان به شناسنامه‌اش زده است و باطل کرده است! امّا علی بگو، یعنی بلندمرتبه، یعنی متأسّی به مکتب علیّ بن أبی‌طالب! اسمش را محمّد بگذار، یعنی این شیعۀ حضرت رسول است و دنبال این مکتب است! اسمش را زینب بگذار، یعنی مردآفرین روزگار، یعنی افتخار همۀ مردهای عالم! اسمش را فاطمه بگذار، یعنی سرّ پیغمبر! اسمش را صدّیقه بگذار، اسمش را زهرا بگذار، حوراء بگذار، انسیّه بگذار، راضیّه یا مرضیّه بگذار؛ اینها همه لقب‌های حضرت فاطمه است! علی، محمّد، تقی، نقی، جعفر یا موسی بگذار؛ اینها همه اسم‌های ائمّه است! این مکتب ائمّه است! امّا اگر از این تجاوز کنید، آن روح هم تجاوز می‌کند! یعنی در وهلۀ اوّل که سراغ اسم دیگر رفتید، روحت از این اسم‌گذاری زودتر رفته است و خودت باطل شده‌ای؛ نه اینکه آن بچّۀ بیچارۀ معصوم را باطل کرده‌ای! اوّلین چیزی که در روز قیامت می‌آید و گریبانت را می‌گیرد، [همین بچهٔ معصوم است] که می‌گوید: من بچّۀ معصوم بودم؛ چرا مرا باطل کردی؟ این چه اسمی بود برای من گذاشتی؟ اوّل خودت را باطل کرده‌ای! این یک مسئلۀ مهمّی است! ⬇️ ادامـــه مطلب در «پیام بعدی» ⬇️ 🆔 @allame_tehrani