🔹 على (ع) و مسئلۀ مرگ
ادامه...
🍂 هيچ تفاوتى نداشت كه قلم مرگ به سوى او حركت كند، يا او به سوى قلم مرگ. آرى :
عدم نگرانى على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ
🍃 مىفرمايد: «مرگ چيز تازهاى به من نشان نداده است». البته چنان كه در گذشته اشاره كرديم: براى كسى كه حقيقت زندگى با لوازم و خواص آن روشن شده و هيچ نقطه مجهولى ندارد، مرگ، كدام مطلب تازهاى را به چنين شخصى نشان خواهد داد؟ در مباحث گذشته به طور اختصار اشاره كرديم كه با شناسايىِ حقيقىِ يكى از دو حقيقت متقابل، دومى را نيز مىتوان شناخت، و بلكه اگر بخواهيم معرفت يكى از آن دو را به نهايت درجه خود برسانيم، بدون شك بايد دومى را به طور كامل بشناسيم. تأمل در تمام دوران زندگى على (ع) به طور همهجانبه و بدون غرضورزى، بزرگترين دليل براى ادعاى اوست.
هزاران انتقاد و عيبجويى از على (ع)، چه در زندگى پيش از خلافت او و چه پس از خلافت او، و بلكه در قرنهاى طولانى كه رياستپرستان و جانوران انساننما براى پوشاندن عيوب و رسوايىهاى خود انجام مىدادند، نتوانست از روى مدرك صحيح اثبات كند كه على (ع) در فلان مورد فردى يا اجتماعى قدمى برداشته است كه مطابق هواى نفس بوده، يا لااقل اشتباه كرده است. كيست كه بتواند منصبى به اين عظمت را در جهانى كه سراپا كنجكاو بوده است، به استحقاق حائز شود؟ آيا مىتوان گفت : على (ع) زندگى را نفهميده بود؟
🌱 آرى، او زندگى را فهميده بود كه كوچكترين هراسى از مرگ نداشت. آن انسان كه مىداند مرگ ارادى مقدمۀ حيات واقعى است كه طبيعتِ الهىِ حيات اقتضا مىكند؛ آن شخص كه در محيط مستان، هشيار است؛ آن كسى كه در ميان خودپرستان، فقط در فكر بهبود رفع اجتماع است؛ مردى كه مىداند بهرۀ مالى و تشخص هر فرد از افراد اجتماع، مربوط به كار و ايجاد نتيجه است؛ آيا چنين مردى بيدار در چنان اجتماعى نفرتانگيز كه تنازع در بقا و پايمال كردن ضعيف، مبادى و اصول انسانيت را از آنها سلب كرده بود، مىتواند براى حيات طبيعى ارزش قائل شود و از مرگ بهراسد؟ اين است كه:
على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ نگرانى ندارد.
ادامه دارد...
💠
#دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ
#معنای_زندگی »، صص ۴۴۸- ۴۵۹
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
@allameh_jafari