🔹 متن فایل صوتی فوق 🍂 آن مسافرى را كه دل‌هاى پاكان اولاد آدم همراه او بود، چند مرغابى تا آستانِ منزلِ موقتى مشايعت كرد. آن كمر ليف خرمايى را كه يك عمر براى اصلاح فرد و اجتماع به كمر بسته بود، اين‌بار براى استقبال از مرگ به ميان بست. قطعه‌هايى از ابرهاى سياه توأم با بادهاى ضعيف سحرى در حركت بود؛ سكوت وحشت‌آور شب همچنان به تمامى موجودات، از مرغ و مور و انسان و جماد، حكمفرما بود؛ ماه سيمگون از سراشيبى افق، شگفت‌زده و مانند پشيمان از كردۀ خود، با يأس و نوميدى، مهتاب ضعيفى را به پيشانى على (ع) مى‌انداخت؛ گويى آن قاتل روبه‌صفت و جنايتكار به جهان بشرى، احساس كرده بود كه اگر بخواهد دست خيانت را با هزاران ترس و لرز به سوى آن شيردل باز كند، هنگامى ممكن است كه على (ع) گام در بارگاه قِدَم نهاده و در پيشگاه ايزدى، عَلَم شهود برافراشته و تمامى قواى خود را در بارگاه باعظمت ربوبى از دست داده است. آرى، نخستين روز ورود او را به اين كرۀ خاكى، خانۀ كعبه با آغوش باز خير مقدم گفت و آخرين ساعات زندگى را در پرستشگاه الهى طى كرد و حلقۀ وصل را به درِ جانش براى ملاقات خداوند بزرگ در محراب عبادت زدند. ميان اين دو پرستشگاه را، خواه در ميان جنگ و خواه در عرصۀ سياست، خواه در محراب عبادت، خواه روى كرسى زمامدارى و خواه در سر كوى يتيمان و بينوايان و دردمندان، با پرستش يزدان پاك سپرى كرد. بستر مرگ على (ع) براى كسانى كه به عيادت او مى‌رفتند، آموزشگاه نهايى زندگى و مرگ جلوه مى‌كرد؛ نه اينكه آنان، اقربا و خويشاوندان و ديگران را در ميدان‌هاى جنگ و در بستر مرگ نديده بودند. آنها هم مانند ديگران در مدت عمر خود، كم و بيش با قيافۀ هولناك مرگ روبرو شده بودند، ولى هرگز بدان‌سان آرامش شگفت‌آورى را نديده بودند كه آن درياى حكمت و شجاعت و پرهيزکارى و عدالت، در مقابل آن جراحت توفانى از خود نشان مى‌داد. كوه‌پيكرى را تماشا مى‌كردند كه شمشير زهرآگين آن پليدترين جنايتكار انسانى، به برگى خزان‌ديده و زردرنگ مبدل كرده بود. صورت زردى را مى‌ديدند با لبانى افسرده كه در تمامى مدت زندگى، جز با كلمات اصلاح و سعادت جاودانى شكفته نشده بود. عيادت‌كنندگان او و نهج‌البلاغه، آن دومين كتاب انسانى كه هنوز مطالعه نشده است، مى‌گويند: در همان حالت مرگ‌بار و وحشت‌انگيز، قرآن را سفارش مى‌فرمود و به توحيد اصرار مى‌ورزيد؛ امر به تنظيم كارها مى‌فرمود و دستور اكيد براى جلوگيرى از دشمنى مى‌داد و دستور به اصلاح ذات‌البين صادر مى‌كرد؛ سرپرستى يتيمان را گوشزد مى‌فرمود و گاهى هم با گفتن كلمۀ باعظمت «لا اله الا الله»، اعضاى شنوندگان و بلكه گويى جهان را به لرزه درمى‌آورد. مى‌گويند: آن لب‌هاى افسرده، همچنان به تكرار اين جملات مشغول بود كه براى هميشه ديده از جهان فرو بست و به جهان ابدى باز کرد و با پيالۀ مرگ، آب حيات ابدى را سركشيد. وَ سَلاَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً. (سورۀ مريم، آيۀ ۱۵) درود به روز ولادت او، درود به روز مرگ او، درود به روز حشر او. 💠 ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ »، صص ۴۵۵-۴۵۶ 🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴 @allameh_jafari