🔹 على (ع) و مسئلۀ مرگ ادامه... 🍂 چرا على‌بن ابيطالب (ع) در هنگام اصابت زخم سنگين‌بار مرگ، مانند مهمان عزيزى كه سال‌ها انتظار آن را بكشد، به مرگ خير مقدم نگويد؟ 🔸 در حالى كه ناله‌هاى دردمندان دورترين نقطۀ زمامدارى او در گوش و قلب او طنين‌انداز بود و جهان پهناور زندگى را براى او مبدل به سيه‌چالى مى‌كرد كه با دست و پاى بسته در زنجير نتواند در آن سيه‌چال، نَفَسى به آرامش برآورد. زندگى براى آن انسان دادگر مطلق كه شاهد درآوردن خلخال از پاى دخترى است كه در قلمرو زمامدارى آن دادگر مى‌زيسته، بى‌اندازه تلخ است؛ گو كه آن دختر، مسلمان و هم‌عقيدۀ او نباشد. اين خطبه را هنگامى كه خبر هجوم لشكريان معاويه به شهر «الانبار» به او رسيد، و مردم از اين خبر تحريك نشده بودند، براى تحريك مردم فرموده است: ... وَلَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى المَرْأَةِ المُسْلِمَةِ ، وَالاُخْرَى المُعَاهَدَةِ ، فيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاسْتِرْجَاعِ وَالاِسْتِرْحَامِ. ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ ، وَلاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ ، فَلَوْ أَنَّ اَمْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً. (نهج‌البلاغه، خطبۀ ۲۷) « ... به من خبر رسيده است كه مردانى از آن سپاهيان، بر زن مسلمان و نيز زن غير مسلمان كه معاهدۀ زندگى در جوامع اسلامى، او را تأمين كرده است، هجوم برده، خلخال از پا و دستبند از دست آنان درآورده‌، گردن‌بندها و گوشواره‌هاى آنان را به يغما برده‌اند. اين بينوايان، در برابر آن غارتگران، چاره‌اى جز گفتنِ: انّا للّه و انّا اليه راجعون و سوگند دادن آنان به رحم يا طلب رحم و دلسوزى نداشته‌اند. آنگاه سپاهيان خونخوار، با دستِ پر و كامياب بازگشته‌اند؛ نه زخمى بر يكى از آنان وارد شده و نه خونى از آنان ريخته شده است. اگر پس از چنين حادثه‌اى [دلخراش]، مردى مسلمان از شدت تأسف بميرد، مورد ملامت نخواهد بود، بلكه مرگ براى انسان مسلمان به جهت تأثر از اين حادثه، در نظر من امرى شايسته و با مورد است». اگر تسليم بودن محض در مقابل عدالت، و ناچيز شمردن مال و جان و اقرباء و شهرت، همان ارزش را داراست كه على (ع) با كردار خود نشان مى‌داد؛ اگر وحشت و هراس از كوچك‌ترين ستمكارى به حقوق زندگان، آن‌گونه است كه على (ع) داشت و مى‌فرمود : 🔹 «اگر تمامى دنيا را با آنچه در آن است، در مقابل ستم به مورى با كشيدن جُوى از دهانش، به من ببخشند، من نخواهم كرد»، (نهج البلاغه، خطبۀ ۲۲۱) اين همان حقيقتِ جاودانىِ عدالت است كه مى‌گويد: على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ نگرانى ندارد. 💠 ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ »، صص ۴۴۸- ۴۵۹ 🍃استاد علامه محمدتقی جعفری🍃 @allameh_jafari