🔹 على (ع) و مسئلۀ مرگ
ادامه...
در منطق علىبن ابيطالب (ع)، آن مرگى كه تمامى افراد و اجتماعات بايد از آن بهراسند، عبارت است از:
مرگ وجدان و فطرت،
زيرا فرد و اجتماعى كه خودپرستى و عشق به شخصيت را به جايى برساند كه تمامى ارزشهاى زندگى را به تراكم ثروت و امر و نهى و خيره شدن به اسافل اعضا منحصر كند، چنين فرد و اجتماعى دو اسبه به سوى انقراض و نابودى مىتازد.
در آن فرد و اجتماعى كه وجدان و فطرت اوليه مىميرد، احساس تكليف نابود شده، و مبادى انسانيت كه انسان را از وحشى جدا مىكند و به او علم و فلسفه و اخلاق و دين ياد مىدهد، جاى خود را براى تنازع در بقا و پايمال کردن ناتوانان خالى مىكند.
از طرفى، اين دنياى كهن در مقابل هر نيرومند، نيرومندترى و در مقابل هر دست، دست بالاترى تهيه مىكند كه هر يك با دست ديگرى، راه نيستى در پيش مىگيرند. اين است مرگى كه همگان از قيافۀ آن مىترسند و بايد هم بترسند.
اما آن يگانه شخصيت زنده كه هميشه اهميت تكليف را به اولاد آدم گوشزد فرموده و خود را كشتهشدۀ تسليم در پيشگاه قانون (قصاص پيش از جنايت ممنوع است) قرار داد، اگر خود نيز هرگز دربارۀ مرگ چيزى نمىگفت، حقيقت مقدس و جاودانى تكليف را با رساترين صداى خود به گوش جهانيان مىرساند. آرى:
على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ نگرانى ندارد.
ادامه دارد...
💠
#دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ
#معنای_زندگی »، صص ۴۴۸- ۴۵۹
🍃استاد علامه محمدتقی جعفری🍃
@allameh_jafari