#پند_تاریخ
✅ علی بن میثم و کشتی بدون ناخدا!
روزی علی بن میثم که یکی از علما و فضلای عصر خود بود، وارد مجلس حسن بن سهل وزیر مامون شد. دید مردی دهری (یعنی کسی که منکر وجود خداست) در صدر مجلس نشسته و جناب وزیر نسبت به او احترام ویژهای میکند و تمام بزرگان و دانشمندان در مقامی پایینتر از او نشستهاند و آن مرد با کمال گستاخی درباره عقاید بیپایه و مسلک باطل خود در حال سخنرانی است!
این وضعیت علی بن میثم را آشفته نمود. به همین جهت سراغ وزیر رفت و گفت: جناب وزیر! امروز چیز بسیار عجیبی دیدم. در کنار دجله بودم که مشاهده کردم یک کشتی مردم را سوار کرده از این طرف رود به طرف دیگر میبرد و باز میگرداند، بدون آنکه ناخدا و هدایتگری داشته باشد! مرد دهری که خواست از موقعیت به خیال خود استفاده کند، با لحنی تمسخرآمیز گفت: ای وزیر! گویا این شخص در عقلش نقصی پیدا شده که چون دیوانگان سخن میگوید. چنین ادعایی محال و غیر قابل وقوع است!
علی بن میثم خطاب به مرد دهری گفت: پس چگونه در این دریای نامتناهی این موجودات بیشمار در حرکت و سیرند و در جو لایتناهی این کُرات درخشان و اختران فروزان و ماه و ستارگان هر یک در مدار و مسیر معینی بدون خدا و خالقی به سیر و گردش خود ادامه میدهند؟ آیا برای سیر موجودات گوناگون در جهان آفرینش خدایی لازم نمیبینی؟!
مرد دهری دیگر جوابی نتوانست بگوید و شرمنده سر به زیر افکند و دانست علی بن میثم داستان کشتی را وسیله قرار داده برای مجاب کردن و مغلوب نمودن او. وزیر نیز از این مناظره شیرین بسیار خرسند گردید.
📖 منبع: پند تاریخ، ج۱، ص۵ و ۶ (با تصرف و تلخیص)
🆔
@almiqat