📚تعلیقات بر مصباح الانس 🔰امام خمینی (ره) 🔅کتاب مصباح الأنس با نام کامل «مصباح الأنس بین المعقول و المشهود» کتابی است در شرح مزجی شمس الدین محمد بن حمزه فَناری، مشهور به ابن فناری (۸۳۴ - ۷۵۱ق)، به زبان عربی، بر مهم‌ترین اثر صدرالدین قونَوی؛ یعنی «مفتاح الغیب» یا «مفتاح غیب الجمع و الوجود»، از شاگردان نامدار محی‌الدین عربی. متن و شرح، هر دو، از منابع مهم عرفان نظری و از متون آموزشی در این رشته می‌باشند. شارح، به تأسی مولف مفتاح الغیب در تبیین قواعد کشفی به لسان عقل، سعی بلیغی نموده و کوشیده است تا هماهنگی عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد 🔅حضرت امام خمینی (ره) این کتاب را نزد استاد بزرگوارشان آیت الله شاه آبادی تلمّذ کرده اند. امام در ابتدای این کتاب می فرماید: «قد شرعنا قرائة هذا الكتاب الشّريف لدى الشّيخ العارف الكامل استادنا فى المعارف الألهيّة حضرة الميرزا محمّد على الشّاه ابادى الإصفهانى دام ظلّه فى شهر رمضان المبارك سنة 1350. ص209» 🔅رهبر انقلاب ماجرای درخواست امام خمینی (ره) از آقای شاه بادی را به نقل از امام خمینی چنین توضیح می دهند: «گفتند اوّلی که ایشان مرحوم آقای شاه آبادی را در قم دیده بودند، یک کسی گفته بود آن که شما دنبالش می‌گردید، این است. مرحوم شاه آبادی چند سالی هم در قم مانده بودند. ایشان گفتند که من و فلانی ـ یک کس دیگری را اسم آوردند، که من حالا یادم نیست ـ دو نفری رفتیم پیش ایشان و گفتیم یک درسی برای ما شروع کنید. ایشان اول امتناع می‌کرد، اما بعد با اصرار زیاد ما گفت: خب، حالا چه می‌خواهید؟ منظومه، اسفار، فلان؟ گفتیم نه، ما از این چیزها گذشته‌ایم؛ «مصباح الانس» می‌خواهیم. ایشان گفت: اِ، «مصباح الانس»؟! خانه ایشان ظاهراً گذر جدّا بود. امام می‌گفتند از مدرسه دارالشفاء یا فیضیه تا گذر جدّا با ایشان همین طور رفتیم، تا اینکه بالاخره ایشان را وادار کردیم که برای ما «مصباح الانس» بگوید. امام از اول هم از «مصباح الانس» شروع کرده. ایشان خیلی هم به عرفان علاقه مند بودند. می‌دانید تبحر امام بیشتر در عرفان بود، بیش از فلسفه ـ یعنی امام متبحر و منغمر در عرفان بودند ـ خب، در فلسفه هم که ایشان بلاشک استاد بودند؛ 91/11/23» 🔅البته تحصیل این کتاب نزد آقای شاه آبادی به اتمام نرسیده است. در اواسط کتاب به نقل از امام بیان شده است که: «الى هيهنا قرات الكتاب عند شيخنا العارف الكامل الشّاه ابادى روحى فداه و قد اتّفق انتقاله الى طهران فصرت محروما من فيضه دام ظلّه ص251». اما نکته قابل توجه این است که امام با رفتن استادشان، تحصیل و تعلیقه بر کتاب را رها نکرده اند و آن را به اتمام رسانده اند. 🔅مطلب مهم و جالب در مورد این کتاب، نحوه پیدا شدن آن برای اولین بار در همدان است. در مقدمه این کتاب آمده است که: «في سنة 1362 شمسيّة التقى احد طلاب الحوزة العلميّة في مدينة «همدان» ببائع متجوّل يحمل معه كتابين جاء بهما الى مدرسة علميّة يريد بيعهما، احدهما «شرح فصوص الحكم» الآنف الذّكر و الآخر كتاب مخطوط، فاشتراهما بخمسين تومانا، و مع تصفّحه الكتاب و تأمّله فيه تستثير انتباهه تعليقات خطيّة كتبت في حواشي الكتاب بخطّ حسن و بذيل كلّ تعليقة منها توقيع «السّيّد روح اللّه الخميني». لم يكد الطّالب يصدّق ما رآه، فحمل الكتابين مستبشرا ليقدّ مهما الى آية اللّه النّوري امام جمعة «همدان» آنذاك و الّذي كان يعرف خط الامام و خطّ نجله الشّهيد المرحوم آية اللّه السّيّد مصطفى الخميني، فتعجبه هذه الصّدفة الغريبة و يقدّم هديّة مناسبة للطّالب المذكور ثمّ يأخذ الكتابين و هما «شرح فصوص الحكم» مع تعليقات‏ الامام دام ظلّه- كما ذكرنا- و الثاني تعاليق الشهيد السّيّد مصطفى الخميني رحمه اللّه على الجزء الأوّل لكفاية الاصول، و يحملهما الى سماحة الامام دام ظلّه حيث قدّم له جزيل الشّكر.» 🔅در مقدمه کتاب درباره تعلیقات امام و همچنین احاطه حضرت امام بر علم لغت چنین آمده است: «و من الجدير بالذّكر، ان الامام لا يستخدم عادة في تأليفاته و كتاباته، المسوّدة و المبيضّة و كلّما يكتبه انّما يتمتّع بالبداهة و السّرعة و بدون شطب و تغيير و بالاضافة الى محتواه العميق فانّه يمتاز بالبداعة و البلاغة و حسن التعبير و جمال الخطّ، الّا انّ مضيّ نصف قرن- و كما اشرنا اليه- على هذه النّسخة القيّمة و ظهور آثار من التّلف و الاستهلاك في بعض الموارد، الزم علينا من اجل الاطمئنان على صحّة الاستنساخ ان نعرض هذه الموارد على سماحته دام ظله و بالرّغم من كثرة اعماله و كبر سنّه الشريف و مرور عشرات السّنين على كتابة هذه التعاليق فقد اجاب سماحته بالبداهة على هذه الموارد، كتبيّا او شفاهيّا و وضّحها لنا بمنتهى الدّقّة، و قد اتّضحت لنا خلال ذلك سعة اطّلاع الامام و تعمّقه في اللّغة ايضا؛ فعلى سبيل المثال، ورد في المتن كلمة «اقحاط» و استظهر الامام في التعليقة صفحة (158) ان المراد به الضّرب الشّديد و اضاف بقوله: «لم نجد في اللّغة مادته». فقمنا بالبحث و التّنقيب عن الكلمة حتّى وجدنا في كتاب «لسان العرب» كلمة «قحيط» بمعنى «شديد» و قدّمناه ضمن مجموعة من الأسئلة الى سماحته ظنّا منّا بأنّنا قد كشفنا شيئا جديدا، فاجابنا دام ظلّه بالجواب التّالي الّذي ننشره «1» بخط يده تبرّكا و تيمّنا: «محتمل است لازم معنى را ذكر كرده باشد چون قحطى موجب شدت است». 🔅یکی از عبارات مهم حضرت امام در این کتاب، در مورد چگونگی «ربط» و «تعلق جعل به ماهیت» است. ایشان می نویسد: «الحقّ الحقيق بالتّصديق عند المشرب الأحلى و الذّوق الأعلى انّ الوجود العامّ لا يمكن ان يشار اليه و ان يحكم عليه بحكم لا عين الحقّ و لا غيره لا مفيض و لا مفاض‏ لا هو من الأسماء الألهيّة و لا الأعيان الكونيّة بل كلّما يشار اليه انّه هو هو غيره لأنّه صرف الرّبط و محض التّعلّق و كلّما كان كذلك فهو معنى حرفى لا يمكن ان يحكم عليه بشئ اصلا و لهذا يقتضى ذوق التألّه ان تكون المهيّات مجعولة و مغاضة و ظاهرة و امّا الوجود فنسبة المجعوليّة اليه باطلة و مع انّه مشهود كلّ احد و لا مشهود الّا هو لا يمكن ان يحكم عليه بانّه مشهود او موجود او ظاهر او غير ذلك من الأسماء و الصّفات و بهذا جمعنا بين القول باصالة الوجود و مجعوليّة الماهيّة و بين قول العرفاء الشّامخين القائلين بانّ المهيّة مجعولة و بين قول بعض ارباب المعرفه و بعض ارباب التّحقيق القائلين بانّ الوجود مجعول و المهيّات اعتباريّة فافهم و اغتنم. ص288» ⬇️لینک دانلود کتاب👇👇 http://www.ostadfarhani.ir/morsalat/lib/emam/talighe-bar-fossos-v-mesbaholons.pdf @fater290