📝| تمایز مبنای فکری حضرت امام از دیگر مبانی 🔰استاد علی فرحانی 🔰نویسنده:احسان چینی پرداز ◽️فقهاء عظام اگر چه ظاهرا در بسیاری از مسائل اشتراک نظر داشته باشند اما در حقیقت ممکن است نظام فکری متفاوتی داشته که این نظام فکری اثر خود را در برخی مسائل اساسی نشان می دهد. ◽️تفکر بنیادین یک فقیه و نوع نگاهی که به شریعت اسلامی دارد می تواند نقشی سرنوشت ساز در نحوه استنباط او و کیفیت پاسخ گویی به سوالات روز داشته باشد. ◽️نظام هستی شناسی برین و فلسفه اسلامی و نیز اصل اساسی پاسخگو بودن دین و احکام شریعت اسلامی به تمام سوالات موجود هر عصری است که کیفیت مواجهه یک فقیه را با ادله متفاوت کرده و تفاوتی عینی در کیفیت استنباط او نسبت به دیگر فقهاء می گذارد. ◽️به طور مثال فقیهی که مجهز به فلسفه اسلامی و نقطه اوج آن یعنی انسان کامل نباشد، در مواجهه با سوالات جامعه مجبور به اقرار به جهل یا در بهترین شرائط تمسک به ادله ای چون لا ضرر و لا حرج و ... می باشد. ◽️در نتیجه چنین نگاهی است که بشر محکوم به شده، کمال حقیقی اش زیر سوال می رود در حالی که هیچ کاری از او بر نمی آید! ◽️زیرا جوابی که اسلام به سوال او دارد معلوم نیست و او مجبور و محکوم به این سبک زندگی و این شرائط است. ◽️اما فقیهی که از نظام هستی شناسی برین برخودار بوده و خود را ملزم می داند تا جواب به جمیع سوالات بشر را از منبع قرآن و عترت استخراج و استنباط کند هرگز چنین رویکرد و پاسخی را بر نمی تابد و آن را محکوم به بطلان می داند. ◽️جالب اینکه نظام حضرت امام رضوان الله علیه در همین حد هم خلاصه نشده بلکه ایشان علاوه بر نظام عمیق هستی شناسی ، صاحب یک دستگاه استنباطی دقیق است که توان استخراج پاسخ دین به تمام سوالات بشر را دارا است. ◽️یکی از شواهد این دستگاه، توان تجویز تخریب مسجد_بنابر مصالح_ و بسیاری از مسائل از این قبیل و در نهایت فهم قاعده ای چون « الاسلام هو الحکومة و الاحکام مطلوبات » می باشد. @almorsalaat 🔊صوت بیانات استاد👇👇👇