تقسیمات واجب، گاهی تقسیم واجب (مانند تعبدی و توصلی) است و گاهی تقسیم وجوب (مانند مطلق و مشروط که البته این نوع منحصر در همین مصداق است) است. زیربنای تقسیم واجب به مطلق و مشروط، قول به امکان تقیید «وجوب» است. اگر شخصی منکر تقیید وجوب شود، تقسیم واجب به مطلق و مشروط، سالبه به انتفای موضوع خواهد بود. آخوند خراسانی در کفایه می فرماید که قول به عدم امکان تقیید وجوب، منسوب به شیخ است. وجوهی برای وجه انتساب این قول به شیخ (و عدم انتساب قطعی) وجود دارد: وجه اول این است که جناب شیخ این بحث را فقط در مورد قید زمان مطرح کرده است و قائل است که زمان نمی تواند قید وجوب باشد. اما از این قول نمی توان گفت که شیخ مطلقا منکر رجوع قید به وجوب است. وجه دوم این است که: بحث رجوع قید گاهی به صورت ثبوتی و در مورد حکم و بعث بیان می شود و می گوییم که آیا بعث می تواند مقید بشود یا خیر؟ این بحث بحث اصلی و اصولی تقسیم واجب به مطلق و مشروط است و گاهی به صورت اثباتی و زبان شناسانه در مورد دال بر وجوب مطرح می شود به این صورت که آیا دال بر وجوب (مثلا هیئت) می تواند مقید شود یا خیر؟ آنچه که از شیخ موجود است، این است که هیئت که یکی از دوال بر وجوب است، نمی تواند مقید شود. اما از این دیدگاه نمی توان، انکار تقسیم مطلق و مشروط را نتیجه گرفت. چرا که اولا دال بر وجوب منحصر در هیئت نیست و در مثل «کتب»، ماده دلالت دارد. ثانیا بر فرض که دال بر وجوب منحصر در هیئت باشد، این قول شیخ در مورد عدم تقیید هیئت است و نمی توان از آن نتیجه گرفت که وجوب مقید نمی شود چون این دو، دو مسئله هستند و نمی توان بین آنها ملازمه برقرار کرد. یکی از ثمرات مهم بحث مطلق و مشروط، حل مشکل مقدمات مفوته است. در مقدمات مفوته، اگر زمان قید وجوب باشد، مشکل ایجاد می شود چون قبل از تحقق زمان وجوب، وجوب مقدمات محقق نمی شود. اما اگر زمان قید واجب باشد و وجوب نسبت به زمان مطلق باشد، آنگاه وجوب واجب، قبل از زمان امتثال آن وجود دارد و لذا اشکالی در تحقق وجوب برای مقدمات وجود ندارد. @almorsalaat