♨️حوزه‌هاى علميه در گذشته از زمان خودشان عقب نبودند. اما امروز، حوزه‌ى علميه از زمان خودش است. 🔹شما نگاه كنيد در آن روز علماى ما چقدر محصول علمى و فقهى و كلامى براى مردمِ زمان خودشان دارند. همان عدّه‌ى كمى كه در گذشته بودند، كارهاى بزرگى انجام دادند. 🔹اگر در نيشابور يا بلخ يا هرات يا طوس كه اقصى نقاط دنياى اسلام نسبت به بغدادِ آن روز بود، چند نفر شيعه زندگى مى‌كردند و سؤال فقهى يا كلامى داشتند، «شيخ مفيد» آنان را از بغداد هدايت و راهنمايى مى‌كرد. يعنى «شيخ مفيد» از زمان خودش عقب نبود. يا در زمان «شيخ طوسى»، اگر دشمنِ مكتبِ اهل بيت مى‌گفت: «أن لا مصنّفَ لكم»؛ شما كتاب و تصنيف نداريد، «شيخ طوسى» خودش به تنهايى وارد ميدان مى‌شد و بزرگترين كتاب رجالى را تلخيص مى‌كرد و اختصاصاً يك كتاب و فهرست رجالى ديگر مى‌نوشت. يعنى بدون معطّلى، رجال «كشّى» را تلخيص كرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شيخ» را هم نگاشت! 🔹هنوز پاسخ در خانه‌ى اشكال‌كننده بود كه مى‌گفت فقه نداريد؛ ناگهان يك كتاب عظيم پرفرع پرتحقيق - به حسب سطح تحقيق آن روز - مبسوط از آب در مى‌آمد. اگر «محمد بن زكرياى رازى»، چهار كلمه‌ى الحادى بر زبانش جارى مى‌شد، فوراً «سيد مرتضاى رازى» در ردّ او كتاب مى‌نوشت و نمى‌گذاشت حرف او بى‌جواب بماند. اگر فلان نويسنده‌ى معاند اهل بيت، كتابى مى‌نوشت و حقايق و اعمال شيعه را مسخره مى‌كرد، بلافاصله «عبد الجليل رازى قزوينى» حقّش را كف دستش مى‌گذاشت و كتاب «النقض» را مى‌نوشت. 🔹بنابراين، هركسى كه در زمينه‌هاى فقهى و كلامى - بخصوص - چيزى به شيعه مى‌گفت، شيعه با قدرت و قوت، به زبان علمى به او جواب مى‌داد و سخن تلخِ رقيب و حريف و معاند را به خانه نمى‌برد. 🔹تا اواخر هم وضعيت اين‌گونه بوده است. در هند يك نفر پيدا شد و كتاب «تحفه‌ى اثناعشريه» را كه بر ضدّ و ذمّ شيعه و در قدح اهل بيت است، نوشت. «سيد حامد حسين»، كتاب «عبقاتِ‌» به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آن‌طور كه به نظرم مى‌رسد، شايد حدود ده ردّ بر كتاب «تحفه‌ى اثناعشريه» نوشته شده است. 🔹من فهرستى را نگاه مى‌كردم كه متعلّق به كتب علماى هندىِ شيعه بود كه البته بزرگان و اعلام درجه‌ى يك هم در ميان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شايد هم بيشتر عليه اين كتاب نوشتند. 🔹بنابراين، حوزه‌هاى علميه از زمان خودشان عقب نبودند. يك نفر پيدا مى‌شد حرفى را در يك كتاب خطّى مى‌زد و يك نسخه مى‌نوشت و ديگرى پخش مى‌كرد و ديگرى مى‌خواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع مى‌شدند؛ عالم شيعه هم برمى‌داشت همين كار را عيناً جواب مى‌داد و گاهى تندتر و سريع‌تر و بهتر از او اقدام مى‌كرد و عقب نمى‌ماند. 🔹تا زمان «شهيد اوّل» كتب فقهى ما غالباً متضمّن آراى فقهاى اهل سنّت - مثل كتب «علّامه» و «فخر المحقّقين» - هم بوده است؛ ولى بعد از آن زمان، كتب شيعه غالباً ديگر آراى اهل سنّت را ذكر نمى‌كنند. وقتى شما نگاه مى‌كنيد، مى‌بينيد كه در آن كتابها، رأى فقهاى اهل سنّت، با ادلّه‌ى متعدّد جواب گفته شده است. فقط كتاب «خلاف» را نگاه نكنيد كه «شيخ طوسى» در آنجا فقط به اجماع تمسّك كرده است. غالباً استدلالهاى محكمِ كتب «علّامه» و ديگران و نيز كتاب خودِ «شيخ»، مبسوط است. 🔹اما امروز، اين‌گونه نيست. امروز، حوزه‌ى علميه از زمان خودش خيلى عقب است. حساب يك‌ذرّه و دو ذرّه نيست. مثل اين است كه دو نفر سوار بر اسب، در وادى اى همراه يكديگر بروند و يكى اسبش از ديگرى تندروتر باشد و آنكه اسبش كندروتر است، بعداً به اتومبيل دست پيدا كند. طبيعى است آنكه اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمى‌رسد. الآن وضعيت اين‌گونه است. در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و كلام و حقوق، دنيا را فراگرفته است. ما وقتى به خودمان برگرديم، خيلى فاصله داريم. 📚رهبر معظم انقلاب @almorsalaat