📝| نگاهی بر اشکال محقق قمی در باب حجیت ظواهر و جواب مرحوم شیخ ◽️صاحب قوانین در باب حجیت ظواهر کتاب، اشکالی مطرح می کنند که این اشکال به روایات هم سرایت میکند. ایشان قائل اند ظواهر کتاب تنها برای مقصودین بالافهام یعنی مخاطبین کتاب حجت است و دائره مخاطبین هم شامل زمان ما نمیشود. ◽️ایشان می فرمایند متکلم وقتی که با مخاطب خود سخن میگوید دو منشا برای احتمال خلاف وجود دارد یکی اینکه متکلم تجمیع جمیع قرائن لازمه نکند یکی اینکه مخاطب ملتفت به قرائن نباشد، اما ارتفاع این دو احتمال تنها برای مخاطبین، حجیت ظهور را رقم می زند نه غیر مخاطبین. ◽️تقریر شیخ از اشکال محقق قمی مبتنی بر مطلبی است که حضرت امام در باب حجیت ظواهر به خوبی آن را منقح می کنند. حضرت امام خلافا للمشهور می فرمایند حجیت ظهور به ترتیب متوقف بر سه مرحله است: 1⃣اثبات حجیت بناء عقلاء 2⃣جریان اصول غیر لفظیه( ) 3⃣ جریان اصول لفظیه مانند اصاله الظهور ◽️حضرت امام می فرمایند تا زمانی که اصول غیر لفظیه ای مانند اصاله الجد و اصاله عدم نسیان ، اثبات نشوند نوبت به جریان اصول لفظیه نمی رسد. مثلا اگر احتمال گیج بودن و جاد نبودن متکلم یا احتمال سهوی بودن سخن او وجود داشته باشد نوبت به جریان اصاله العموم و اطلاق و .. نمیرسد. به عبارت دیگر حجیت اصول لفظیه متوقف بر حجیت اصول لبیه می باشد. ◽️موضوع این اصول غیر لفظیه، و مختار است. لذا آنچه عندالعقلاء موضوعیت دارد متکلم است و چون کلام فعل متکلم است به این واسطه، مورد توجه قرار میگیرد. ◽️حال صاحب قوانین میگوید که متکلم هیچ التزامی در تجمیع قرائن لازمه برای افهام غیر من قصد ندارد پس ممکن است قرائنی را معهود بین خود و مخاطب بداند و مبتنی بر آنها سخن بگوید در حالی که برای غیر من قصد مشخص نباشد. لذا جریان اصول لفظیه اختصاص به مخاطبین متکلم است. ◽️به همین خاطر شیخ قائل اند اولا این طور نیست که اشکال محقق قمی ناشی از عدم توجه به بناء عقلاء باشد ثانیا اگرچه کثیری خواسته اند اشکال ایشان را با حدوسط « اشتراک احکام» حل کنند اما اشتراک احکام ظهور ساز نیست و جواب به محقق قمی را با مطلب دیگری باید بیان کرد.. ◽️حال شیخ در جواب به اشکال صاحب قوانین، فارغ از جهات ای که در این اشکال وجود دارد، این اشکال را در محدوده محل بحث یعنی آیات و روایات باب احکام، مرتفع می دانند: 1⃣اولا حدوسط محقق قمی مدعی ایشان یعنی تفکیک بین من قصد و غیر من قصد را نتیجه نمیدهد بلکه تفکیک بین مشافهین و غیر مشافهین را نتیجه میدهد. زیرا کفایت اصالت عدم غفلت و عدم خطا تنها برای مشافهین است و غیر مشافهین اعم از معدومین و غائبین حتی اگر مقصود بالافهام هم باشند برای اخذ به ظواهر، باید نفی احتمال قرائن غیر واصله بکنند. 2⃣ثانیا قدر متیقن این است که سیره عقلاء(1) و فقهاء(2) و روات احادیث (3) بر عدم تفکیک بین من قصد و غیر من قصد برای حجیت ظواهر است. ◽️مثلا عقلاء ولو اینکه مخاطب کلامی نباشند اما به شرط اینکه قرینه ای بر وجود ابهام ای خاص بین متکلم و مخاطب نباشد، آن چه برایشان از کلام ظاهر است را حجت دانسته و مطابق آن احتجاج می کنند. همین مساله در سیره فقهاء هم وجود دارد فقهاء در مواجهه با احادیث هیچ توقفی از جهت اینکه ظواهر برای من قصد فقط حجت باشد و برای غیر من قصد حجت نباشد، ندارند. ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat