💢حجه الاسلام و المسلمین استاد علی فرحانی در جلسه «سلسله همایشهای جهان فکری اندیشمندان انقلاب اسلامی» مورخ 4/3/1402 فرمودند: 💠به شهادت بزرگان علم، خصوصا مقام معظم رهبری، مرحوم امام رضوان الله علیه کارآمدترین فقیه عصر غیبت هستند. یعنی ایشان اتفاقی رقم زده اند که حالت سابقه نداشته و توانسته اند نتایج عملی و میدانی فقه را متبلور کنند. 💠مقام معظم رهبری در بیاناتشان می فرمایند فلسفه فقه رسیدن به نتایج عملی اسلامی است که این مهم، امروز به برکت حضرت امام اتفاق افتاده است. ایشان در ادامه می فرمایند «باید ابواب عملی فقه را که مربوط به اداره زندگی مردم است یک بار دیگر شروع کنیم». 💠تمامی ابواب عملی فقه که مربوط به بعد اجتماعی و زندگی اند قبل از تاسیس حکومت صرفا یک نقش ذهنی بوده است اما توسط امام تاسیس حکومت شده و کارآمدی فقه متبلور شده است. .💢استاد معظم در ادامه توضیح دادند: 💠اسلام از منظر امام، یک اسلام وحدانی است که البته می توان این مطلب را از این جنبه کارآمدی نظام اندیشه حضرت امام و اینکه امام «کارآمد ترین فقیه عصر غیبت است» مورد مطالعه و دقت قرار داد. البته این به معنای این نیست که بزرگان دیگر تلاشهایی نداشته اند بلکه به این معنا است که این نقطه عطف به نام امام ثبت شده است. 💢ایشان نسبت به میزان پرداختن امام به میراث گذشتگان فرمودند: 💠اساسا حضرت امام در همه علوم، میراث دار هستند یعنی نسبت به میراث گذشته علوم ملتفت اند یعنی در هیچ یک از علوم اسلامی دچار ذوق زدگی و عجله نشده اند و از طرفی نیز مبهوت گذشتگان نشده اند بلکه مبتنی بر آنچه که گذشتگان به میراث گذاشته اند پیش رفته اند. لذا در هر علمی با زبان و اصطلاح و منطق متخصصان آن علم وارد آن علم شده اند و به سلامت به پایان آن رسیده اند. 💢استاد در ادامه فرمودند: 💠در فضای فقه معاصر آنچه مهم است کارآمدی است به عبارت دیگر باید در این عرصه به دنبال «اعتلای کلمه الله» باشیم یعنی «الاسلام یعلو و لا یُعلی علیه» باید به ظهور عینی برسد تا حدی که قابل انکار نباشد. این نقطه هدف ماست. 💢ایشان با ذکر امثله به توضیح بیشتر مطلب پرداخته و فرمودند: 💠لذا حضرت آقا می فرمایند هنر، جزء ذاتی زندگی انسان است و نمی توان گفت که اسلام داریم اما هنر نداریم. کما اینکه فقر باید منتفی شود لذا نمیشود گفت که اسلام داریم اما هنوز بخشی از جامعه فقیر اند و نیز نمی توان گفت که اسلام داریم اما نظام آموزشی و پرورش نیرو نداریم. سخت افزار و نرم افزار إعمال اسلام را باید داشته باشیم. 💢استاد در ادامه به برخی از خوانش هایی که از شخصیت امام به وجود آمده متذکر شدند و فرمودند: 💠گاها در حوزه علمیه و دانشگاه خوانشی از حضرت امام به وجود می آید که ناشی از یک نگاه پرادوکسیکال و متناقض به شخصیت ایشان است. مثلا برخی با تمسک به نامه امام به گورباچف، انقلاب را صرفا ناشی از عرفان امام می دانند و برخی دیگر با تمسک به عبارات دیگری از ایشان عرفان را از نگاه امام تنقیص می کنند کما اینکه برخی موفقیت امام را ناشی از فقه می دانند و برخی هم در مقابل فقه سنتی را از نگاه امام تنقیص میکنند. 💠این در حالی است که اولا این تفسیرهای متناقض از حضرت امام ناشی از عدم شناخت صحیح از این شخصیت بزرگ است ثانیا اگر فرضا این تناقضات در فکر و سیستم امام باشد قطعا ایشان تبدیل به یک فقیه کارآمد نمیشود در حالی که موفقیت و کارآمدی ایشان واضح است. 💢ایشان در ادامه به تمدن از نگاه امام اشاره کرده و فرمودند: 💠مرحوم امام اصرار دارند که ما در دوره ای تمدن اسلامی داشتیم و بعد افول پیدا کرد و بعد هم دوباره حرکت تمدنی را شروع کردیم. در نگاه حضرت امام تنها محور این تمدن، اهل بیت علیهم السلام اند لذا تمام مذاهب اربعه اهل سنت و نگاه های عرفانی و نگاه های اخلاقی و اجتماعی و ... به اهل بیت علیهم السلام بازگشت میکنند بلکه اساسا این نگاه تمدنی از اهل بیت به دیگران منتقل شده است. 💢استاد نگاه وحدانی حضرت امام به اسلام را به این شکل توضیح دادند: 💠در این نگاه آنچه برای امام مهم است اسلام است اما اسلام توسط اندیشمندان حوزه های خاص، قرائت های خاص دارد. یعنی اهل اخلاق و عرفان و فقه و فلسفه و ... هر یک از منظر خودشان اسلام را کاویده و بررسی کرده اند. این در حالی است که حضرت امام این چنین نگاهی به اسلام ندارند. 💠حضرت امام مصر اند که قرائت های عمیق در هر یک از این عرصه ها همه از منابع دین نشات گرفته اند کما اینکه علامه طباطبایی و شاگردان این دو بزرگوار همین مطلب را دارند. یعنی اندیشمند در هر یک از این عرصه ها قبل از اینکه اندیشمند در این عرصه باشد یک مسلمان و معتقد به منابع اسلامی بوده است و با بررسی منابع اسلامی به انگیزه و سوال رسیده است و بالتبع حرکت علمی رخ داده است. 💠اما در بستر زمان خود این عرصه ها که امتداد پیدا کرده اند به اصالتی رسیده اند و در نتیجه رنگ اسلام در اذهان کمتر شده و رنگ آن علم و عرصه خاص بیشتر شده است. شاهد این مطلب این است که مثلا اخلاق و عرفان به عنوان امری بریده و جدای از دین، غلیظ میشود تا جائی که بعضا سوال ایجاد میشود که رابطه بین اسلام و عرفان چیست در حالی که این سوال ناشی از این است که عرفان را بیرون از اسلام در نظر گرفته اند.. . 💠همین اتفاق در اخلاق هم می افتد لذا حضرت امام در ابتدای کتاب جنود عقل و جهل نسبت به کتاب «احیاء العلوم» عبارات سنگینی دارند. همین مطلب را حضرت امام در عرفان نظری نیز دارند. 💠مضاف به اینکه همین مطلب را در عرفان عملی نیز دارند. امام در آخر مصباح الهدایه و نیز در سر الصلاه و نیز در چهل حدیث نسبت به عرفان عملی مرزداری میکند یعنی می فرمایند عرفان عملی این است و جز این نیست. این در حالی است که کمتر کسی است که بتواند در فضای عرفان عملی ادعای قطعی نتیجه کرده و مدعی شود که شما این کار را بکنید نتیجه قطعا حاصل میشود. اما حضرت امام در چهل حدیث صریحا «طریقه خداخواهی و خدا جویی» را توضیح داده و بعد هم تصریح میکنند که اگر کسی این مسیر را به درستی طی کند «البته نتیجه حاصل خواهد شد» 💢ایشان ثمره این نگاه را در نگرش وحدانی به اسلام توضیح داده و فرمودند: 💠امام اصرار دارند که باید اسلام را جامع همه این علوم ببینیم بلکه به تعبیر بهتر باید اسلام را وحدانی بنگریم و انچه مهم است و ملاک است خود اسلام است و این علوم مقدمیت دارند. لذا یک فقیه نمی تواند به فیلسوف اشکال کند که چرا از فلان آیه یا روایت استفاده کردی کما اینکه یک فیلسوف هم نمی تواند به فقیه بگوید که آیه و روایتی که من استفاده کردم از آیه و روایتی که تو استفاده کردی مهمتر و مفید تر است. زیرا در نگاه امام «فایده» متعلق به کل منظومه اسلام است و باید تمام آن شناخته شود. 💠منظومه اسلام یک منظومه کامل و صحیح است که هر یک از علوم بخشی از این منظومه را تبیین میکنند اساسا اسلام یک «هویت وحدانی» است و همه اش با هم باید دیده شود و همه اش با هم اثر دارد. 💢ایشان نسبت به جایگاه اجتماعیات در اسلام فرمودند: 💠در نگاه متعارف عرفانی اینکه انسان استکمال طلب است (و ان الراحل الیک لقریب المسافه) و قرار است به معراج برسد وقتی در کنار اسلام قرار میگیرد این توهم ایجاد میشود که اصالت با عبادات اسلام است و از باب ضرورت است که اسلام در مورد معاملات و اجتماعیات سخن گفته است که البته در این نگاه اجتماعیات در اسلام یک نحو تبعی و استجراری میشوند این در حالی است که امام و علامه طباطبایی چنین نگاهی ندارند. 💢استاد در ادامه نسبت به غایت عرفان و اسلام از نگاه امام و علام طباطبایی توضیح دادند: 💠گاها اسلام را از عرفان جدا میکنند و غایت عرفان و سیر و سلوک را «فناء فی الله و کمال انسان» و غایت اسلام را «تقوا و رسیدن به عدالت» تعریف میکنند یعنی فقه را نسبت به غایت عرفان، لابشرط معرفی میکنند. 💠اما امام و علامه خلاف این نظر را دارند. علامه تصریح می کنند که غایت اسلام «خلوص و اخلاص» است لذا است که غایت انسان «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» که البته مراد از «لیعبدون» عبد شدن است نه صرف عبادت کردن. این غایت برای انسان کامل و جمیع انبیاء حاصل شده است (انا اخلصناهم بخالصه ذکر الدار) و این غایت، مقامی است که از دستبرد شیطان خارج است (فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین) 💢ایشان ثمره این نگاه را در اندیشه علامه طباطبایی و امام توضیح داده و اضافه کردند: 💠در نگاه امام و علامه، این غایت اسلام است و اسلام همان «الدین الوحید الذی اسس علی بنیان المجتمع الانسانی» است یعنی تولد اسلام، اجتماعی بوده است نه اینکه اصل در اسلام، فردیات باشد و اجتماعیات تبعی باشند. همین مطلب را حضرت امام در ابتدای مبحث ولایت فقیه در کتاب البیع و نیز در رساله شریفه لاضرر بیان میکنند. 💠لذا حضرت امام هنگامی که در مورد قرآن سخن میگویند، می فرمایند قرآن سطوح مختلف دارد و به علوم مختلف نظر داشته است و هدف اش استکمال و هدایت انسان بوده است، ایشان در اینجا غایت اسلام را توضیح میدهند و بعد میفرمایند این اتفاق نمی افتد الا با اسلام و اسلام هم اتفاق نمی افتد الا با حکومت. لذا است که اجتماعیات در اسلام ارزش اصالی و مهمی پیدا میکند. . 💢استاد بر کارآمدی این نگاه هم در عرصه فناوری و هم در عرصه معنویت تاکید کرده و فرمودند: 💠این نگاه کارآمدی دارد و نتیجه میدهد. اولین کارآمدی آن خود انقلاب و بقاء آن است. در واقع در عرصه هایی که به نحوی امتداد منطقی تفکر ولائی را داشته ایم کارآمدی ما اکثری شده است. مثال واضح آن حوزه دفاعی کشور و فناوری های وابسته به آن است که به خاطر وابستگی که به منویات مقام معظم رهبری دارد پیشرفت قابل توجهی داشته اند. 💠نسبت به عرصه معنویت هم مقام معظم رهبری در سال 83 در دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات فرمودند مسیر معنویت یک مسیر سخت و طولانی است چه اینکه من کسانی را دیده ایم که حدود شصت سال ریاضت کشیده اند. بعد ایشان می فرمایند در جبهه جوانانی را دیدیم که هیچ کتاب اخلاقی و عرفانی خاصی نخوانده بود و اهل مطالعه و علم و ... نبودند اما «قبل از شهادت شان» حرف هایی از آنها شنیده میشد که این حرف ها از آن پیرمرد هایی که شصت سال ریاضت کشیده بودند شنیده میشد. 💠این محصول مدل تربیتی حضرت امام است. لذا امام برای معنویت در قرن بیست و یکم هم حرف دارند و راه کمال انسان را بسته نمی دانند. در مدل حضرت امام هرگز دوگانه سلوک معنوی و تکالیف شرعی به وجود نمی آید بلکه انسان در هر کجا که باشد راه کمال الهی به روی او باز است، شاهد این مطلب آسیه، زن فرعون است که در آیات قرآن نماد و الگو برای اهل ایمان قرار میگیرد. 🔰احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b