♨️ امام خمینی و علامه طباطبایی غرض اصلی از خلقت و بعثت را با حفظ و اجرای دیگر مراتب احکام اسلامی با جرات اظهار کردند. 🔰 آیت الله سعادت پرور 💠 از مجموع آيات و احاديث و دعاها استفاده مى شود كه غرض اصلى از خلقت و بعثت انبياء عليهم السلام غير از آن چيزى است كه عموم مردم تصوّر كرده و مى‌كنند و اعتقاد خود را بر آن استوار نموده‌اند و هر يك ديگرى را آماج تهمت‌هاى خود قرار داده و مى گويد: وى خلاف حق را فهميده؛ لذا بزرگان اهل كمال و كسانى كه اين گونه مطالب را دريافته‌اند از بيم تازيانۀ تكفير و يا عدم پذيرش كوته فكران، جرأت اظهار نداشته و بعضاً آن را در لفّافۀ شعر و يا كلام پيچيده اى بيان كرده‌اند. 💠 به هر حال از طايفۀ جليلۀ علماء در عصر حاضر دو شخصيّت بزرگوار توانسته‌اند اين مقصد را(با حفظ‍‌ و اجراى ديگر مراتب احكام اسلامى) با جرأت اظهار كنند و در گفتار و نوشتار خود به شرح آن پرداخته و زمينه را براى ديگران در بازگو كردن حقايق فراهم نمايند: ✅ يكى استاد بزرگ و مرجع عظيم الشأن شيعه و رهبر مسلمانان جهان آية اللّه العظمى جامع معقول و منقول صاحب كمالات نفسانى عارف باللّه روح اللّه الموسوى الخمينى(أدامَ‌ اللّهُ‌ شَوْكَتَهُ‌) مى‌باشد زبان نويسنده از بيان عظمت نفس و جامعيّت ايشان قاصر مى باشد و چنانكه شخصيت اين عزيز عالم اسلام تاكنون در بين شخصيّت‌هاى اسلامى و علما بى‌نظير بوده است بعيد به نظر مى رسد كه جامعه اسلامى در آينده نيز همانند ايشان را به خود ببيند، اَدٰامَ‌ اللّٰهُ‌ ظِلَّهُ‌ الشَّريفَ‌ عَلىٰ‌ رُؤُوسِ‌ المُسْلِمينَ‌. آمينَ‌، رَبَّ‌ العالَمينَ‌!. ✅ و ديگرى استاد بزرگ علمى و عملى در معارف اسلامى،و مفسّر و فيلسوف عظيم الشأن حضرت علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبائى مى باشد كه الحق حقّ‌ بزرگى به گردن فرزندان حوزه‌هاى علميّه بالأخصّ‌ حوزۀ علميۀ قم بلكه شيعه بلكه عالَم اسلام دارد؛ زيرا معارف اسلامى را از طريق كتاب و سنّت و علم و عمل در گفتار و رفتار و تأليفاتش آموخت؛ به گونه اى كه مى توان گفت بعد از وى علمايى كه مى‌خواهند اسلام را بشناسند از وى مستغنى نيستند. رَحْمَةُ‌ اللّهِ‌ وَ رِضْوانُ‌ اللّهِ‌ تَعالى عَلَيْهِ‌.. 💠 اگر دنياى امروز به وحشت افتاده و نمى تواند چنين شخصيّت‌هايى را در جهان اسلام ببيند، از بركت وجود چنين اسلامى است كه ايشان بيان نموده‌اند، و به فرمودۀ قائد بزرگ،امام خمينى، اسلام خشك و بى‌محتوى براى آنان ضررى ندارد، بلكه اثرات اين معارف حقّه و معانى بلند توحيدى در تمام امور است كه منافع آنان را به خطر انداخته است و لذا در كشورهاى عربى اين گونه كتابها برچيده مى شود و در كشور اسلامى ما نيز حسّ‌ بدبينى به اين امور را توسّط‍‌ خود ما دامن مى زنند. 📌 اكنون براى پند و نصيحت به اين گونه افراد قسمتى از كلام استاد بزرگوار،امام خمينى(أدامَ‌ اللّٰهُ‌ ظِلَّهُ‌)را ذكر مى كنيم. 🔅 مى‌فرمايند:«از امور مهمّه اى كه تنبّه به آن لازم است و اخوان مؤمنين و خصوصاً اهل علم(كَثَّرَ اللّٰهُ‌ أمْثالَهُمْ‌) بايد در نظر داشته باشند، آن است كه اگر كلامى از بعضى علماء نفس و اهل معرفت ديدند يا شنيدند، به مجرّد آنكه به گوش آنها آشنا نيست يا مبنى بر اصطلاحى است كه آنها را از آن حظّى نيست، بدون جهت شرعيّه، رمى به فساد و بطلان نكنند، و از اهل آن توهين و تحقير ننمايند، و گمان نكنند هركس اسم از مراتب نفس و مقامات اولياء و عرفاء و تجلّيات حق و عشق و محبّت و امثال اينها كه در اصطلاحات اهل معرفت رايج است بَرَد، صوفى است يا مروّج دعاوى صوفيّه است، يا بافندۀ از پيش خود است و بر طبق آن برهانى عقلى و يا حجّتى شرعى ندارد. به جان دوست قسم،كلمات نوع آنها، شرح بيانات قرآن و حديث است(سر الصلاه صفحه 64 و 65) 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر، مقدمه @almorsalaat