♨️چشمه جوشان پس از انقلاب ✅رهبر معظم انقلاب 90/10/29 🔺یک برجستگی، برجستگی معنوی است که نشانه‌اش همین است؛ واقعاً این حرف از بس بر زبانها جاری شده، عمق و اهمّیّتش کأنّه پنهان میماند. خدای متعال رتبه‌ی شهادت در راه خودش را واقعاً به هر کسی نمیدهد؛ این را باید انسان با همه‌ی وجود بفهمد و باور کند. اینها یک خصوصیّاتی دارند که خدای متعال این رتبه را به اینها عطا میکند ... مقامات معنوی این شهدا خیلی برجسته است. اینها در واقع نسل سوّم انقلابند؛ یک جوان ۳۴ ساله در سال ۹۰، یعنی در وقت پیروزی انقلاب یک سالش بوده؛ اینها تربیت‌شده‌ی انقلابند. 🔺این یک چشمه‌ای است، دارد میجوشد؛ مهم‌ترین مشکل دورانهای قبل و گناه رژیم‌های گذشته این بود که نه‌فقط کمک نمیکردند به جوشش این چشمه، بلکه رویش را کأنّه گل‌اندود میکردند؛ با [پیروزی] انقلاب، این چشمه باز شده و دارد میجوشد؛ نظام جمهوری اسلامی فقط باید بستر برای این معیّن کند؛ وَالّا خودش جریان پیدا میکند. هیچ‌کس نرفته به‌طور خصوص به همین آقای عبّاسی یا شهید شهریاری -که اینها برجستگان این رشته‌اند- توصیه کند که شما بروید در این رشته؛ [خودشان] رفته‌اند، این رشته را انتخاب کرده‌اند، سرآمد شده‌اند، برجسته شده‌اند؛ الان واقعاً اینها سرآمد هستند؛ همین شوهر شما و این آقایان و همین شهید، هرکدام در بخش خودشان -در همین بخش کار اتمی- سرآمد هستند. اینها به‌خاطر این است که یک جریان طبیعی است که خدای متعال در دل این ملّت این چشمه‌ی جوشان را گذاشته و کافی است که جلویش مانع درست نکنند؛ [اگر] بستر برایش درست کنند، این جریان پیدا میکند. این در همه‌ی رشته‌ها هست؛ در بخشهای سیاسی هست، در بخشهای حقوقی هست، در اقتصاد هست، در مسائل انسانی -جامعه‌شناسی و مانند اینها- هست، در ادبیّات هست، در فلسفه هست. این‌جوری است؛ باید این کار انجام بگیرد. حالا هرکسی در هر رشته‌ای اگر نیّتش را نیّت خدایی کرد، آن‌وقت سود مضاعف میبرد. نیّت خدایی هم که نباشد و فقط به صِرف خدمت به کشور، بدون توجّه به خدا [باشد]، آن هم اجر دارد، لکن وقتی نیّت را انسان خدایی میکند و میگوید «من برای خدا این کار را میکنم، برای اینکه اسلام را سربلند کنم، برای اینکه جامعه‌ی اسلامی و نظام اسلامی را سربلند کنم»، این اجرش میشود چندین برابر، تأثیرش هم در بیرون میشود چندین برابر. 🔺از اوّل انقلاب معلوم شد که مثلاً فرض کنید که مبارزین سرسخت -ولو غیرنظامی هم باشند، [مثل] روحانیّون و غیره- اینها هم آماجند، امّا دانشمندها را کسی فکر نمیکرد آماج ترور قرار بگیرند؛ شهید علی‌محمّدی که شهید شد معلوم شد که این هم هست. همه فهمیدند که این هم هست؛ این هم یک راه است. پس بنابراین آن کسی که در این راه است میتوانست راهش را عوض کند برای اینکه از این خطر خودش را دور نگه دارد -الان هم همین‌جور است- [ولی] عکس شد. حالا این شهید احمدی‌روشن که شهید شده و شهدای این عِلم شدند چهار نفر، خود این انگیزه درست کرده! جوانها، دانشجوها، پیغام میدهند که میخواهند رشته‌شان را تغییر بدهند و بیایند در این رشته کار کنند. ببینید! این خیلی مهم است؛ این نشان‌دهنده‌ی همین است که [اینها] با انگیزه و با آگاهی وارد این میدان شده‌اند؛ وَالّا این جوان میتوانست مثلاً بگوید: خب حالا که سه نفر ترور شده‌اند -[چون] آقای عبّاسی هم ترور شده بود که خب نجات پیدا کرد الحمدﷲ- من خوب است راهم را عوض کنم؛ [ولی] نکردند؛ این همان نشان آگاهی است. 📌بیانات در دیدار با خانواده شهید رضایی نژاد از شهدای هسته ای @fater290