#۱۲خرداد ۱۳۶۰، آبادان. شهری که برای
#مجید آشناست. پدرش می گوید بارها از طرف
#پالایشگاه عید نوروز برای
#اجرای برنامه به آنجا دعوت شده اند و مردم آبادان روزگاری برای
#امضا گرفتن از
#مجید صف می کشیدند.
این بار اما
#مجید برای
#امضا دادن راهی نشده بود. او به
#آبادان رفته بود تا از
#خاک #مردمش #دفاع کند.
🍃⚘🍃
او به
#آبادان رفته بود تا این بار، با جانش، در آخرین
#نقشش به
#زیبایی هنرنمایی کند.
🍃⚘🍃
#مجید حالا در سال هاست که در قطعه ۲۵ بهشت زهرا(س) آرمیده.
در همسایگی
#شهید احمد کشوری.
اما به اندازه همسایه اش
#شناخته شده نیست و کمتر کسی از سرنوشت متفاوتش اطلاعی دارد.
🍃⚘🍃
او که روی
#سنگ قبرش هم هیچ نشانی از
#گذشته اش دیده نمی شود،
تنها یکی از
#هزاران #ستاره آسمان ایران است که
#قصه زندگی اش
#متفاوت از روایت معمول از زندگی
#شهدای دفاع مقدس است.
⚘🍃⚘
او که در حیاط کوچک باصفایی در خانه انتهای کوچه ششم قد کشید. همان جا که
#محرم ها با پدر عجیب ترین تکیه تهران را دایر می کردند.
#تکیه ای که عزادارانش در آن سال های عزاداری های دلی، کلی
#چهره فیلم های فارسی، هنرپیشه های تلویزیون و قهرمان هایی بودند که شاید آوردن اسم شان هم حالا منشوری باشد و مستوجب سانسور.