🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱ ، میانِ بحبوحه ، سومین فرزند خانواده پا به جهان گذاشت.نامش را گذاشتند🙂 . 🍃عشق و ارادت به و خاصی که به پدر و مادر میگذاشت،از شئون اش بود😇 . 🍃پس از دبیرستان وارد (ع)شد.شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و ❤ . 🍃مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به (س) نداشت.پس راهی شد. . 🍃 بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد؛دقیق و جدی می‌شد. . 🍃 بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان،بریده از و تعلقات آن. اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!! . 🍃مرتضی پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش،اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد. او به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای را داشته باشد تنهایش نگذارید" . 🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش... دخترکی که اتفاقا پدر برایش می‌تپید، بعد از پدرش،بی احترامی هایِ زیادی دیده بود. شکسته و صورتش خورده بود و اورا در آغوش عمه جانش،تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند😭 . 🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای ، و بی‌حرمتی رقم نخورد.خود همچون پرستویی در کربلای آسمانی شد🕊 . 🍃خانطومان هم عجیبی دارد...گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد💔 ‌. 🍃انفجارِ نتحاری تکفیریان در منطقه ،در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ در قلب خاطومان آرام گرفت🕊 . 🍃پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب❤️ . به مناسبت شهادت . ✍نویسنده : . 📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱ . 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۹.حلب سوریه . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد .