🍃در نیمه آغوش زمین گرم از حضورش شد🙃 خدا چند صباحی امانتی عنایت کرد، تا در وقت مقرر آن را پس بگیرد.🕊 . 🍃از ذریه پاکِ بود و عاشق 💚 . 🍃هر چه بزرگتر می‌شد، هم در او رشد می‌کرد و روحش بیش از پیش شیفته می‌شد🕊 . 🍃در درس خواند و مُلَبَس به لباسِ جدش رسول‌الله شد...🌹 می‌کرد و 🙂 . 🍃در ایام امتحانات بار سفر بست! در جواب پدر که فرمود: بعد از امتحانات برو! با صلابت گفت: نه ،الان در خطر است ونیاز به حضور رزمندگان در جبهه است. مگر ما از آنها که می‌جنگند عزیزتریم؟ و رفت. . 🍃آخرین اعزامش در ماه مبارک بود اما قبل از آن و را به مادر سپرد و راهی شد. می‌گفت :این بچه خدا را دارد.امروز هم دقیقا و تکرار شده است. . 🍃روز نماز را در حرمین السلام_ اقامه کرد. . 🍃دو سه روز بعد، در حالی که با چند تن از همرزمانش برای کمک‌رسانی به رزمندگان اسلام، راهی شده بودند، ماشینشان مورد حمله ها واقع می‌شود. پس از طی مسافتی با پایِ پیاده،در اثر کاشته شده در روستای "المزرعه" از توابع شهر "بیجی" در استان "صلاح‌الدین" عراق بال به سوی آسمان گشود.😔 پس از عاشقی های بسیار، در آغوش ملکوتیان آرام گرفت. . ، اِبنِ فاطمه _سلام‌الله‌علیها🕊 . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۵ بهمن ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۸ تیر ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۲۷ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : قم .