eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
♡وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون♡ "هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، ! بلكه آنان و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند." 🍃به گمانم هم زنده اند؛ زنده اند و امروز برای حالمان به پهنای صورت میریزند. آخر خون بهای امروزمان را آنها پرداخته اند؛ آنهایی که نه تنها از خود بلکه از فرزندان عزیزتر از جان خود گذشتند تا بی دغدغه و بدون نگرانی و واهمه و ترس و وحشتی زندگی کنیم... 🍃مانند ؛ اویی که روزهای ناامیدی را به امید، غم را به شادی و اسارت را به هدیه کرد در حالی که تنها مدرک تحصیلی اش بود... نام آفرین شد و برای نجات وطنش خود را فدا کرد. جانش را به ما هدیه کرد و شهد شیرین را با حلاوت نوشید. 🍃 اوکه با چشمان گریان و دل منتظر پسر و دست های نگران همسرش خداحافظی کرد درحالی که میدانست شاید اینبار آخرین دیدارشان باشد. میدانست قرار است به آرامگاه اش کوچ کند، او برای ما و امروزی که در آن زندگی میکنیم از همه وجودش گذشت... 🍃حسین که به وسعت جهان بیکران داشت، مانند کبوتری سفید بال هایش را رو به گشود و برای همیشه میهمان سفره سید و شد... 🍃ای شهید دستی بر آر و ما، ساکنان و نشینان عادات سخیف را، از این منجلاب بیرون بکش... ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ اردیبهشت ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۳۰ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : شاخ شمیران
☆بسم رب العشق☆ 🍃دیده می گشایم و هایت گشایش قلبم میشود. این بار اما نمیخواهم با کلمات بازی کنم و کلمات عجیب وجودم را فرا گرفته اند. گویی دستانم را به چشمانت سپرده اند و قلمم توان این موج سرشار از را ندارد. 🍃به دنبال بودی. همانی را میگویم که بیتابش بودی و بیقرارت کرده بود. همانی که دلبرت بود و دلدارش بودی. رسم را خوب آموخته و گویی آن تپش قلب جریانی دوطرفه بود بین او که بود و تویی که مخلوقش بودی. سخنت این بود که راضی باشید به . حتی اگر میان جهنم غرق شده بودید. میگفتی چه شهید شوی چه نشوی یا سهمت از آن دنیا و باشد تنها دل بسپرد به رضای معشوقت. 🍃میخواهیم از سیم خاردار های عبور کنیم اما نمیشود و اینک سخنت نیز چاره ی دل های درمانده ی ما میشود که میگفتی اگر میخواهید از سیم خاردار دشمن عبور کنید باید از سیم خاردار عبور کنید و شما چه زیبا مین های این جاده را خنثی کردید و ما در این میدان پاره های تکه تکه ای هستیم که هر کدام به سویی روانه شده ایم. 🍃حال این روزها عطر تورا گرفته است؛ عطر آسمانی شدنت؛ را از خود بیخود کرده. ما میان راهی عجیب مانده ایم. در میانی از قلبمان خوشحال برای پرکشیدنت و در میانی دیگر مالامال از و غم برای از دست دادنت. این روزها ما به یادت هستیم و عجیب محتاج آنیم که یادمان کنی. دستمان به سویت روانه شده، را گیرایی؟! ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز . 📅تاریخ تولد: ۲۰ آذر ۱۳۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار: گلزار شهدای همدان 🕊محل شهادت : گامو
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت را در دل تاریخ حک میکند♡ 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود و . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود. 🍃حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم به قاب در خشک میشد. 🍃فاطمه زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند. 🍃یادم به خرابه‌ی افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست. 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند. 🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند. ◇پروازتان مبارک عباس های زینب(س)◇ پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب العیس
✨بسم ربّ الزهرا(س) 🍃پسری بود متولد فصل هزار رنگ. که از آسمانش برگ‌های رنگی می‌ریزد. اما او اینگونه فرو نریخت بلکه و سبکبال به سوی آسمان شتافت و این دلیلی بر همراه بودن اصالت اوست. 🍃دو برادرش در پر کشیدند و خونشان را فدای کردند که آنها را به حقیقتشان رسانده بود. برادر دیگری داشت که آثار در جنگ در جای‌جای بدنش نمایان بود و او قلبی داشت سرشار از و مهربانی که از هیچ کمکی به برادر ناتوانش دریغ نمی‌کرد. 🍃تواضع، مهربانی، ، دلاوری، ایمان و... چیزهایی هستند که امثال من لفظیت آنها را دیده و شعار خود کرده‌اند اما آنها را به فعلیت تبدیل کرده، در پرده‌ای از خضوع و تقدیم خدا کرده‌اند. 🍃او که از میعادگاه عاشقان در آن جامانده بود، دیگر صبر نکرد تا دوباره نردبان را جمع کنند. موقع اعزام سر از پا نمی‌شناخت. شور و اشتیاقش از دیگری شدن برای (ع)، بود. 🍃نزدیک روز دخترش بازگشت اما نمی‌دانم آنجا چه دیده بود و چه رویی از خود را برایش نمایش داده بود که همسرش هم فهمیده بود، طوطی طبعش اینجا سیر نمی‌کند. میل بازگشت دارد و میخواهد همانجا شود. 🍃خدا هم اشک‌های شبانه‌اش را برای گرفتن حاجت، بی‌جواب نگذاشت. روح را به آغوش کشید و و حیاتی جاودانه برایش رقم زد. ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۶ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : امامزاده محمد 🕊محل شهادت : سوریه
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ابراهیم سال ۱۳۲۹ در محله قصرالدشت مسجدالرضا شیراز دنیا آمد. تحصیلاتش را با نمرات عالی تا مقطع دیپلم در کازرون و شیراز سپری کرد. به علت علاقه وافر به در امتحان شرکت کرد. سال ۵۰ و ۵۱ پس از گذراندن آموزش مقدماتی در ایران، برای هواپیماهای جنگی به آمریکا فرستاده شد. 🍃شهید ابراهیم در ایام ، همراه همفکران نیروی هوایی چاش به فعالیت انقلابی پرداخت و حامی رهبر انقلاب شد. پس از پیروزی کرد و از پروردگار یک هدیه گرفت. 🍃با آغاز به بوشهر منتقل شد و همراه خلبانان شجاع نیروی هوایی به نبرد با دشمن پرداخت. شهید ابراهیم در مدت دو ماه ابتدای جنگ، ۵۰ پرواز برون مرزی داشت و ۸۰ پرواز عملیاتی موفق و از تیمسار فکوری چندین لوح اخذ کرد. 🍃سرانجام در مروارید،پس ازشکست دادن صدام، داخل آبهای خلیج فارس، همراه ناو پیکان همیشه جاوید ایران، مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و با لقب به پرواز کرد. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : جاویدالاثر 🕊محل شهادت : اب های خلیج فارس
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها است و عشق و تو هستی که تصمیم می‌گیری عشق را به پایِ کدام پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟ 🍃پرستوهای اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر می‌زنند، گویی خسته از این به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیش‌گرفته اند. 🍃بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است. ، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! دختران بابایی‌اند اما سهمِ سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینب‌گونه را پیشه کرده است 🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست. عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب. 🍃انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به . آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت. عالم سراسر است نامکشوف، که بر مقیمانِ نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد. ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ٩ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : بی بی زبیده قرچک
🍃عباس بابایی، نامش که به گوش آسمان می خورد، از ، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند. زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از . اما امثال من که کتاب زندگی اش را میخوانیم، جز کلمه چیزی به ذهنمان نمی آید. 🍃عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین . 🍃خلبان قصه در خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و فرشته نجات شد برای و محتاجان. 🍃سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از اش درس بزرگی است برای همه."به انقلاب خیلی " 🍃این روزها جای خالی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و کار کردند، و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود. راستی چقدر به انقلاب بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟ ❤️ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا قزوین
✨به نام خدا 🍃در تکاپوی لحظه‌های آخرالزمان، کسی رستگار شد که به دل بست و با هر نفس قلب خویش را به عشق صاحبش پیوند داد♥️ 🍃کسی که در میانه آتش و خون، دست در دست نهاد و با شمشیر برنده حق به پیکار رفت. کسی مانند او، همانند عبدالحمید حسینی؛ که به رسم فرزندی و به احترام مادر عالم، شبانه و به دست امام زمانش در آغوش خاک آرمید. 🍃این‌بار این داستان، روایتگر شوقیست که در وصف خورشید پشت ابر می‌تپید. روایتگر او، که امواج شاهد بی‌تابی‌های پرستوهای دلش بودند. 🍃داستانی که همچنان جاریست و همچون نهری، حیات‌بخش جوانه‌ها و است؛ تا روزی که به یاد عشق، همانند او گلگون گلبرگ‌هایشان را به خاک سپرده و ریشه در فشانند🕊 🍃«اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف» ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ اردیبهشت ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : خرمشهر 🥀مزار شهید : شیراز_دارالرحمه
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد. 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه لبریز از انتظار شده. 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت * و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد. 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما نه!♡ 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد. 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ ✨ *نهال: اسم دختر شهید♡ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴‌ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده 🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش . از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت. 🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه . 🍃از زمین، جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به کشد♡ 🍃از همسفری میگوید که به دل بست و شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید. 🍃به آخر سفرنامه که میر‌سند بغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست. 🍃و انتظار، عجیب سخت و است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. ☆☆ *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۵۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قم 🕊محل شهادت : تدمر سوریه
🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل شود عشق میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های معنا می یابد(پیدا میکند.) 🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...! 🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد‌ ، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد. 🍃در طول زندگی خود زیستند. عاشق بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در است. 🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دارد. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر 🕊محل شهادت : سوریه