eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند... 🍃نامش بهنام، مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت... 🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق ، شما مرد بودی که را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود. 🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من شدم به ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود... 🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل‌الله در میانه‌ی این لاله‌زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، وهب‌گونه برخاست و از نوعروس بیست و چند روزه‌اش دل را پرواز داد، خداحافظی را گرفت و راهی کاروان زمانش شد... 🍃لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان‌ها اهل این وادی نبودند فقط آمدند تا تلنگری باشند برای ما به فرش‌نشسته‌های دنیایی. خوشا به حالتان ای لاله‌های ، شهادت مبارکتان باد♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ٢۳ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : جهرم
🍃مرغ دلم مسافر میشود در حرم عشق تو بانو، مهمان میشود♡ 🍃سلام به تو ای بانوی سلام به تو ای خورشید زمین 🍃اینبار میخواهم دست ذهن پریش احوالم را بگیرم و دست در دست دفتر روزگار را ورق زنیم از تو بگوییم، از تو ای سنبل و پاکی از تو ای کریمه ، از تو که حریم بارگاهت پناهگاهی برای دلهای به انتظار نشسته شده است، دلهایی که به آستان الهی دخیل بسته اند تا آن یار برساند. 🍃خط به خطش که میخوانیم، باهم زمزمه وار لب به سخن میگشاییم، قلم بی جان چگونه‌ می تواند تمامیت تو را به خط بکشاند. مگر این زبان بسته چقدر توان این حجم از بزرگی را دارد. اما اینبار عرق شرم از جبین قلم میجوشد و بعد واگویه وار زمزمه میکند، ببخش ای زینب برادر که نمیتوانم از معصومانه ی روح تو نغمه سرایی کنم، ببخش ای زینت پدر که نمیتوانم برای فاطمه ی پدر نوحه سرایی کنم🥺 🍃این زبان چوبی در برابر پاکی روح تو فقط بلد است سر خم کند و سروری تو را فریاد کند🌹 🍃خوشا بحال ، خواهری چون تو را دارد، ای که عصمت مطلق بود❤ 🍃ای فلسفه ی شیدایی، ای گنجینه ی و دانش، امروز با رفتنت زمین در سوز سردی‌ِ جانکاهی فرو می رود.‌ گویی خورشید جهان برای همیشه به خاموشی نشسته است. اما بعد از تو ای خورشید فروزش این حریم بارگاهت بود که مرهمی برای زخم نبودنت شد😓 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۴۰۰
✨میگن نوزادان از بهشت به زمین می آیند! 🍃بهمن ۱٣۶٢ بعد از اینکه علیرضاجیلانی عمو، با به بهشت رفت، علیرضا جیلانی برادر زاده شد و اینچنین جایشان را باهم عوض کردند. 🍃۱۵ ساله بود که نام هیئتی که برای تاسیس کردن را "هیئت فاطمیون" گذاشت بس که حضرت زهرا بود و به ایشان ارادت داشت. 🍃از ابتدا نیروی س.پ.ا.ه ق.د.س نبود و نیرویبسیجی بود و داوطلبانه به اعزام شد. شب شهادتش، در آخرین نوار ارسالی از سوریه صراحتاً شهادت خود را خبر می دهد و به دوستانش می گوید: احساس می کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می کنم در دارد روی من باز می شود و یقین دارم این سفر، سفر آخر من است و از دوستانش طلب می کند. 🍃شهید در قسمتی از اش چنین آورده: خدا می‌داند هروقت که به برگشت فکر می‌کنم برایم تیره و تار می‌شود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینی هایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند بوده و دنیا یک قطره ناچیز! 🍃در آخر می‌دانم که سخت است برای خانواده‌ام اما من به (حضرت زهرا) اقتدا کردم و نمی‌خواهم چیزی از من بماند پس خواهش می‌کنم سنگ قبر عمو را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال می‌کند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق بودم چه افتخاری بالاتر از این‌که اینجا اسم من هم باشه. 🍃شهید علیرضا جیلان در تاریخ بیست و هشتم آبان ۱٣٩۶ بعد از چندین بار در عملیات آزادسازی بوکمال آسمانی شد و در تاریخ شنبه ۴ آذرماه ۱۳۹۶ با همراهی خیل عظیم مردم آرام گرفت و به آرزوی خود رسید. 🍃حالا گلزار شهدای میزبان دو علیرضا جیلان است که مردم به رشادت و شجاعت ازشان یاد می کنند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر بروجن
🍃در کودکی برای بزرگ شدن بسیاری داشتیم. چشم بستیم تا برای آرزوهایمان دعا کنیم و به سرعت یک چشم برهم گذاشتن بزرگ شدیم. 🍃زمان به سرعت گذشت و روزها از یکدیگر پیشی گرفتند. ما ماندیم و دنیای بزرگترها. سرگرم زرق و برق ها شدیم و غافل از مسیری که باید به انتهای قربه الی الله میرسید.گناه کردیم و گوشمان کر شد در مقابل ندای حسرت بار عذاب وجدان... 🍃دلبسته شدیم و تا به خود آمدیم دست و پاها در غل و زنجیر وابستگی اسیر شده بود و ما به دنبال آرزو هایی که عاقبتشان به دنیا ختم می شد... 🍃در این میان عده ای شدند و با چشیدن طعم ، چشمشان جز معشوق را ندید.چشم بستند بر دنیا ، پا گذاشتند بر آنچه که میخواست زمینگیرشان کند. 🍃 در خاک های ، در میان مناجات هایشان، رها شدن از بند دنیا را خواستند و این چنین شد که دنیای زیبای پیش رویشان جلوه کرد و قربة الی الله گویان راهی میدان شدند. 🍃نفس را سرکوب کردند و پیروز میدان شدند.می خواستم از ابراهیم صوفی بگویم اما چند خط بیشتر از او سهم دنیا و آدم هایش نبوده. امثال او درس رارزیبا آموختند چرا که پیش از اینکه در چشم خلق خدا جلوه کنند درچشم خدا جلوه کردند😍 🍃ابراهیم، پس از در بیابان های سقز به دنبال عشق بود و سرانجام در درگیری با مزدوران به معشوق رسید و شهادت نصیبش شد🕊 ✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ فروردین ۱٣٢٩ 📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱٣۶۴ 📅تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : داردرفش سید کریم
🍃درمیان غوغای ناغافل زندگی،هستند کسانی که غفلت برایشان، رنگ و بویی دیگر داشت و ، آوازه ای تازه. 🍃سرزمین ما، قلمروی نیک صفتان و بیشه گاه یلان پر آوازه بوده و هست. مردانی غیور و شیردل و همزمان و زلال🙂 سرزمین ما، بیکران رشد .حامدی که مستشار عشق بود و خود را رهایی داد از بند . به آسمان گروید و شد❤️ 🍃حامدی که میخواست دورانش شود. غیرت را پرچم راهش کند و عشقی در میان سوز و گداز روزگار باشد . 🍃حامد قصه ی ما ، سرشار از نیروی و ، پدری بود با سیمای خورشید و همسری به تلاطم گلبرگ گل. حامدی که با ضمانت شاه ، عاشقانه ترک همسر و فرزند گفت و به همه ثابت کرد، که مرد ها هم میتوانند فرشته باشند🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۷ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ شهادت : ۷ آبان ۱۳۹۸ 📅تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : سوریه ، لاذقیه
🍃اصلا که باشی، شهادت خودش را به آب و آتش میزند که وجود تو را به آغوش بکشاند، وجودی که لبریز از عشق الهیست و پرورش یافته در مکتب ایزد لایزال است❤ ‌ 🍃برایش فرقی ندارد در چه نوع پوششی باشی، کلاه خود به سر داشته باشی یا کلاه ایمنی، نیزه به دست باشی یا قلم به دست. خلاصه کلام، اهل دلش را خوب میشناسد هر وقت پیدایش کند عطر پروازش به مشامش‌میرساند و او را مست در خود میکند😌 🍃مجید شهریاری، و دانشمند برجسته ی کشور که با علمش به جامعه علمی کشور عزت داده بود قلمش خاری شده بود در چشمان دشمن کوردل، درست ده سال پیش در چنین روزهایی دشمن که نمیتوانست پیشرفت های علمی را تاب بیاورد دست به جنایتی زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفت های روز افزون علمی و ای را بگیرد. اما غافل از اینکه راه با شدت و سرعت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد🌹 🍃آری، کافیست عاشق باشی دستان نشسته به پینه هم میتواند تو را به آسمان برساند❣ 🍃*وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ♡ 🍃آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است و آن کس که خون‌بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون‌ بهای او هستم🥰 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۸ آذر ۱۳۸۹ 📅تاریخ انتشار : ٧ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده صالح تجریش 🕊محل شهادت : تهران
◇بسم ربّ الزهرا(س)◇ 🍃در میان هیاهوی این روزها، کشور با یاد شما میزند و در میان غبارآلودگی هوا، این شماست که ما را به خود می‌آورد و از ادامه مسیر باز می‌دارد. این روزها که دلم زیاد به جاده خاکی میزند، یکی را می‌خواهد که دستش را بگیرد و با کلام خدایی‌اش او را به فراز قله برساند. 🍃یکی مثل . کسی که سرشت پاکش او را وارد کرد. در آنجا شهد شیرین آموزه‌های با جانش عجین شد و اندک‌اندک او را و شیفته خود کرد. مهربانی و خفته در کلامش، دل‌های آماده زیادی را به این وادی کشاند. 🍃 حیلتی بود برای پاره‌پاره کردن و دفن کردن آن زیر خاک و . مردم اما از پاک‌باختگان بودند و اراده کرده‌بودند در این راه چون مولایشان، (ع)، جانشان را با خدا معامله کنند. 🍃"آنان از و انسانیت خود در برابر جهانی دفاع کردند تا به آزادی برسند، تا در زیر سایه اسلام به شکوه و بالندگی برسند."* 🍃سید مهدی نیز در با آنان هم‌صدا بود. او که پیش از آن دل از این دنیای گذرا کنده‌ بود و آماده شده‌ بود، اصابت ترکشی به سرش، روحش را از تن رهایی بخشید و همنشین شد. *اشاره به وصیت‌نامه شهید ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : سبزوار 🕊محل شهادت :بستان
🍃هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت اند. همان مادر که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان. 🍃فرزندان مادر، را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان 🍃اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های را می گویم. ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش.. 🍃نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو شد و باز هم دل کوچه لرزید. 🍃آری.فرزندان هم مظلومیت را به ارث برده اند هم را.... فرزند زهرا❤️ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : خوزستان، شهرستان امیدیه، بخش جایزان 🕊محل شهادت :تپه های العیس حلب
🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش . از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت. 🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه . 🍃از زمین، جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به کشد♡ 🍃از همسفری میگوید که به دل بست و شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید. 🍃به آخر سفرنامه که میر‌سند بغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست. 🍃و انتظار، عجیب سخت و است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. ☆☆ *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۵۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قم 🕊محل شهادت : تدمر سوریه
🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل شود عشق میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های معنا می یابد(پیدا میکند.) 🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...! 🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد‌ ، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد. 🍃در طول زندگی خود زیستند. عاشق بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در است. 🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دارد. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر 🕊محل شهادت : سوریه