🍁 قلب، پُر از بذرهای باوریست که منتظرِ سبز شدن هستند ، به دنبال بهانه ای که پیچکوار دور چوبه اعتقاداتمان بپیچند و بالا روند وَ دنیای ما را رنگ ببخشند و دیدمان به #زندگی را تغییر دهند؛ این یعنی آغاز یک تحول ، و باوری که حاصل بذرهای بهانهجوی قلبمان بود ، باور به حقیقت وجود ، به عشق ، به آیه...
🍁 و سرچشمه داستان زندگی بعضی هایمان همین آیات نورانیست.مثل #موسی_جمشیدیان ! که جزو همان بعضی هایی بود که زندگیاش به این آیات و نشانه های #قرآن گره خورده بود.
🍁 از آن لحظه که همسرش از فَرط نگرانی به قرآن پناه برد و به آن توسل جست وَ پنجمین آیه سوره انسان آمد که بشارت نوشیدن نیکان از جامی که محتوایش آمیخته به کافور ، آن ماده سرد، سپید و معطر ، را داده بود ، مثل روز برای همه روشن بود که این آیه بشارت رویدادی مهم را داده. رویدادی مثل شهادت!🕊
🍁 و مگر نه اینکه نیکان همان کسانی هستند که عمرشان ، جان ها وَ مالهایشان را در راه خدا و برای رضای او دادهاند؟!پس حقیقتا موسی که عمر و مالش را وقف این امر کرده بود در زمره نیکان قرار میگرفت و توفیق نوشیدن از آن جام گوارا نصیبش میشد!
🍁 خلاصه وار زندگیاش را اگر مرور کنی از آبان شصت و چهاری که متولد شد تا زمانی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به دفاع از حریم اهل بیت مبعوث شد ، همه چیز رنگ دیگری داشت!
🍁نفس کشیدنش ، #حفظ_قرآنش ، ازدواجش و... همه و همه رنگ و بوی #شهدا را داشت؛ چه خوب مصداق "باید #شهید بود تا شهید شد" را در زندگیاش به تصویر کشیده بود.
🍁 سرنوشت موسی مثل خیلیهایمان عادی رقم خورد ، پیش رفت و به آخر رسید. اما تنها تفاوتمان درک رسالتی بود که بر دوشمان گذاشتند. موسی یک جور درک کرد و ان را به سرانجام نیک رساند ، ما ولی اصلا درک درستی از رسالت نداریم!
🍁 و به راستی #مدافعان_حریم_حرم ، کشور و امنیت رسولان زمان خود بودند...
سالگرد #شهادتت مبارک رسول #حرم!
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_موسی_جمشیدیان
📅تاریخ تولد :۲۸ آبان ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۴ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قلعه سفید
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند...
🍃نامش بهنام، #نوجوانی مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی #عاشق پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت...
🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق #مجاهد، شما مرد #آسمان بودی که #خدا را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود.
🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من #شهید شدم به #خانواده ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که #عبدالله بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای #تقوا امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود...
🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال #پرواز نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بهنام_کشاورز_رضایی
📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : منطقه پنجوین
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتی ترس و دلهره نوشتن شعار و داشتن #عکس امام و اعلامیه بر همه غالب بود همیشه عکس #امام را با خود به همراه داشت. هیچ وقت از کاری که انجام میداد دست نمیکشید و تا آن را به ثمر نمیرساند آرام و قرار نداشت. هیچ کس از کارهایش خبر نداشت همیشه چند ساعت قبل از شروع #مدرسه میرفت و در دیوار های انجا را پر از شعار ها و نوشته های خط امام میکرد.
🍃وقتی #جنگ_تحمیلی آغاز شد محصل بود اگر احترام به حرف پدر و مادر نبود ترک تحصیل میکرد و همان روز به #جبهه میرفت اما تا تابستان صبر کرد و برای دیدن #مهارت و گذراندن دوره آموزشی به اصفهان رفت. هوش و زکاوت فراوانی داشت و میگفتند در پشت جبهه حضورش مفید تر است و به توصیه #علما برای ادامه تحصیل به #مشهد بازگشت و آنجا هم از فکر جبهه باز نماند.
🍃مشغول به تعلیم و #تربیت شد و همه را تشویق میکرد که به جبهه بروند. پس از گذشت مدتی که نتوانست دوری از جبهه و خدمت به #میهن را تاب بیاورد، بدون اینکه به #خانواده چیزی بگوید دوباره به جبهه رفت و با نوشتن نامه ای از اهل منزل عذرخواهی کرد. اما میان کشاکش این دنیا نامتقارن، باز هم مجبور شد به عقب برگردد و به ادامه تحصیل و انجام وظایف خود آن هم پشت جبهه بپردازد.
🍃از بیهوده بودن و بیهوده #زندگی کردن تنفر و داشت و برای همین نذر کرده بود ۱۰۰ تا عراقی را بکشد و بعد #شهید شود حدودا شش بار به جبهه رفته بود و بارها میزبان #مرگ هم شده بود. در نامه ای که به پدر خود نوشته ازاین گفته بود که "بالا تر از علی اکبر و حسین (ع) نیست" و پدرش باید به شهادت او افتخار کند...
🍃اخرین باری که به جبهه رفته گویی همه میدانستند این آخرین بار است. همه چیز رنگ و بوی اخرین ها را داشت، از اخرین باری که به مرخصی امد و قرار شد مدتی به استراحت مطلق بپردازد تا وقتی که زیربار نرفت و به جبهه برگشت و آن شب که نور سر تاپای وجود اورا فرا گرفت و خواب یکی از همرزمانش که حکم شهادت او را امضا کرد. و پانزده آبان اخرین روزی بود که در این دنیای تنگ و تاریک گرفتار بودو به آسمان #پرواز کرد...
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_پور_قاسمی
📅تاریخ تولد : ٢ آبان ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : پنجوین
🥀مزار شهید : روستای شاهد شهر شهریار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍂 هدایت کننده اطرافیانش بوده و همه راوی داستان پرهیزگاری اش هستند .تلاقی خوبی هایش ختم می شود به شناسنامه اش که نام #هادی_زاهد برای دنیا به یادگار مانده است.
🍂 قریب به شش سال زائر #سوریه بوده و آنقدر دلش را برداشته و رفته به خدمت خواهر ارباب که بالاخره حاجت روا شده و آخرین بار به جای خودش ، پیکرش به آغوش خانواده بازگشته است.
🍂می گویند نیکی به پدر و مادر خط اول زندگی اش بوده و تا توانسته به انها خدمت کرده .خادم خانواده بوده و مگر تا به حال دعای خیر پدر و مادر بدون اجابت مانده است..
🍂 از او شاگردهایی به جا مانده که درس #دفاع و خدمت آموخته اند و حال عده ای با اسم #مدافع و عده ای با اسم شهید مدافع ، از #حرم عمه سادات #پاسداری می کنند...
🍂 به قول برادرش کسی را توان مقابله و مبارزه با او نبود مگر مین که کار خودش را کرد و او را به آرزویش رساند.
🍂آخرین قولی که همسرش در وداع آخر از تن بی جان او گرفت، اشک همه را دراورد و همه دست به دعا شدند تا #شهید #شفاعت کند همسرش را و مگر رسم #شهدا جز دست گیری است؟
🍂از هادیِ زاهد ِخادم ِ صابر ِ #شهید ، دو فرزند به یادگار مانده که دل تنگی های پدر و مادر، با بوییدن و بوسیدن آنها آرام می شود ...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_هادی_زاهد
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 به قول خودش، در تمام #تنهایی و بی کسی اش ، دست هایش فقط در خانه #خدا را زد وچشم هایش بهانه او را گرفت و بارید.😢
🍂 پدرش را سرطان در هم پیچید و آسمانی شد. #مادر ، شد نان آور خانواده ،آن هم چه نانی...! نانی که، چرک از رخت ها می ربود و خشت خشت آماده می کرد برای سر پناه مردم.
🍂 علی در #یازده_سالگی وارد عرصه مبارزه شد وفعالیت هایش را از مسجد محل آغاز کرد.
🍃نام مادر#شهید، ننه علی " سکینه پاکزاد " است وبه راستی فرزند پاکی زاده .پاکزاد و زاده پاک هردو در جبهه ها حضور داشتند.👊
🍂گویی جسم اثیری اش در کالبد جسم اسیری نمی گنجید که#ازدواج هم نتوانست طعم، لعبت دنیا را به او بچشاند. چهار ماه بعد از ازدواجش بود که به سوی #عشق حقیقی پر کشید❤️
بر مزارش نوشتند:
زادروز: ۱۳۴۵/۸/۱۸
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴
🍃بعد از این #تاریخ تا مدت ها هنوز چندین خانواده با تاریکی شب ،چشم شان به در خشک بود بلکه دوباره زنگ خانه، نوید آمدن ناشناسی را بدهد که برایشان آذوقه پشت در می گذاشت😥
✍نویسنده : #سودابه_حمزه_ای
❣به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_شفیعی
📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت: ۴ دی ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار: ۱٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدا کرمان
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی
🍂 به مادرش گفته بود :((اگر در دنیا ده نفر #خوشبخت باشند من جز آن ده نفر هستم)).ساعاتی است به این جمله می اندیشم ، در این دنیا که حال دل ها خوب نیست و خوشبختی بار سفر را بسته ، #محمود_تقی_پور چگونه احساس خوشبختی می کرده؟
🍂 شاید خوشبختی همان #نماز_شب هایی است که با خدا خلوت کرده، نازکرده و خدا منتظر آنان است که در دل شب او را صدا می کنند.
🍂شاید خوشبختی همان #دست_خیر بوده که با آن دل فقیران و نیازمندان را شاد کرده و دست های خالی فقرا به سوی آسمان بلند شده و برایش عاقبت بخیری طلب کرده اند.
🍂شاید خوشبختی همان لباس #پیامبر بوده که روزی اش شده و با اخلاق نیک انسان های بسیاری را به سوی دین آورده و آشتی داده با خدا ...
🍂 شاید خوشبختی حرف های دخترش است که به هر قسمت خانه که نگاه می کند چشم هایش برق عشق می زند و از خاطرات پدر و دختری می گوید و پایان تمام جمله هایش به دخترها بابایی اند ختم می شود.
🍂 شاید خوشبختی همان روزهایی است که بر #هوای_نفسش غلبه می کرد و بدترین حجره را انتخاب تا حجره بهتر برای شهرستانی ها باشد .
🍂 شاید خوشبختی همان جایی بود که از ادامه تحصیل و گرفتن دکترای تخصصی صرف نظر کرد و گفت می خواهم سرباز #امام_زمان باشم و #شهید شوم.
🍂شاید خوشبختی همان روزهایی بود که پیوست به تیپ #فاطمیون و ابوقاسم و وارد #سوریه شد ، با حضرت #زینب نجواها کرد و طلب #شهادت و دقایقی بعد راهی شد..
🍂 نهایت خوشبختی اش ختم شد به وقتی که خدا مزد نوکری اش را بر لوح دلش نوشت و همانگونه که دوست داشت روز #اربعین در حالی که لبخند به لب داشت و شهادتین می گفت #شهید شد..
🍂گاهی خوشبختی را باید رقم زد مثل اویی که #شهید_اربعین شد و #خوشبخت_ترین بنده ی خدا....
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_میرزا_محمود_تقی_پور
📅تاریخ تولد :۳۰ فروردین ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضا
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
.
✍️نویسنده: #بنت_الهدی
.
🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران
.
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب
.
📅تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
.
🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #محمد_رضا_دهقان_امیری #کربلا #مشهد #اربعین #ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ٢۴ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد.
🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکیست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران #حیدری بود.
🍃اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در #پاییز، آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید.
🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند:
منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است
وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار.
🍃همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟
♡ #شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_رسول_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃چشم های یک دختر هرروز صبح به امید دیدن تکیه گاه زندگی اش باز می شود اما آنانی که یک تصویر کوچک در گوشه ذهنشان از #پدر به جا مانده و در دنیای بدون او می خواهند نفس بکشند و زندگی کنند، #غم بزرگی را به جان می خرند. به گمانم غم بزرگتر وقتی است که جاده انتظار مقابل چشم های #مضطر دختری باشد و فقط خبر مفقود شدن امید زندگیش را بشنود...
🍃شاید دعاهای #زهرا و خواهرش سبب شد تا بعد از چند سال انتظار پیکر پدرش برگردد و کمی طعم آرامش را بچشند. یک سنگ مزار با نام #داوود_امامی مامن دلتنگی های زهرا و مادرش شد...
🍃فکر می کرد پایان سختی هاست اما هرکه در این بزم مقرب تراست جام #بلا بیشترش می دهند. شاید هرگز در رویاهایش به این باور نرسیده بود که پایان زندگی اش با #همسرش در یک تابوت و یک پرچم سه رنگ که گوشه ای از آن نام #شهید نوشته شده خلاصه شود اما عمر زندگی مشترکش با محمد حسین مرادی هفت سال بیشتر نشد.
🍃دل نگرانی هایش برای شریک زندگی اش که راهی دفاع از حرم شده بود بی دلیل نبود. آخر #محمد_حسین رفته و همان روزها دخیل بسته بود به حرم #حضرت_زینب تا نامه عاقبت بخیری اش امضاشود.
🍃اصلا خودش رفته بود پرچم حرم را عوض کرده بود. و مگر می شود خواهر #ارباب کسی را دست خالی از #حرم برگرداند. شاید مادر ارباب هم برایش مادری کرده بود که همچون او بازو و #پهلویش مجروح شد و پس از چند روز شهد شهادت نصیبش شد.
🍃حال یک زهرا مانده و یک دنیا #دلتنگی... گاهی با دو رکعت نماز کنار مزار پدر دلش را آرام می کند و گاهی با یک سوره #یس کنار مزار همسرش. آقا محمد حسین شهادتت مبارک باشد.
مبارک زهرایت...💔
♡برایمان دعا کن♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدحسین_مرادی
📅تاریخ تولد : ۲۰ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۲٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده علی اکبر چیذر
🕊محل شهادت : سوریه، حرم بی بی زینب(س)
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃خبر رسید که قافله #عشق توقف کوتاهی داشته و سبک بالان عاشق پیوسته اند به #قافله و عاقبت بخیر شده اند.
🍃گفتند مثل همیشه جان بر کف، عَلَم #غیرت بر دوش راهی شده اند. گفتند درگیری شده و دو روز طول کشیده. گفتند #شهید داده ایم. چیز دیگری نمیدانم از برادرهای #مظلوم و غریبم جز نامشان.
🍃به این می اندیشم که دو روز چه گذشته بر خانواده هایشان. چند نفر بی تابی کرده اند و چند دور تسبیح #صلوات نذرکرده اند. چند جفت چشم به در خیره مانده. چند امید #ناامید شده است. چند کودک #منتظر، با لالایی انتظار به خواب رفته، کابوس دیده و با گریه بیدار شده اند و بهانه #پدر را گرفته اند.
🍃در بدرقه پیکر #شهدا اشک هایی دیدم که کاسه آب شد و بدرقه راه تابوت ها به سوی #منزل_ابدی. کمرهایی دیدم که #خمیده شده بود از شنیدن خبر و زمزمه می کرد کاکام کجایی و ناله میزد. شانه هایی دیدم که از درد #فراغ دوستان شهید، افتاده شده و در حسرت #شهادت می سوختند. دل هایی دیدم که #خلوت کرده بودند کنار تابوت و با رفیق دیروزی که امروز شهید شده بود #وداع می کردند.
🍃چشم هایم بارانی شده اند برای #شهدایی که تا آخرین قطره خون خود را برای #امنیت و #آرامش این مرز و بوم فدا کردند و بسیار مظلوم اند. در آرامشی که تنمان نمی لرزد و بهایش #خون_شهیدان است، شاید هنوز عده ای از شهادت سبک بالان عاشق بی خبرند اما کاش قدر بدانیم #امنیتی را که اتفاقی نیست...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت #شهادت شهدای ناجا
#شهید_احسان_شیرخانی
#شهید_مهدی_توسنگ
#شهید_امیرحسین_خدادادی
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۴۰۰
📅تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهیدان :
گلزار شهدای ماهان( شهید توسنگ)
گلزار شهدای بم( شهید شیرخانی)
گلزار شهدای بافت(شهید خدادادی)
🔰علت شهادت : درگیری با کاروان اشرار و قاچاقچیان مسلح
🕊محل شهادت : دشت سمسور ( مرز استان های کرمان و سیستان بلوچستان )
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتی #اخلاق و رفتارش را میدیدند، باورشان نمیشد او نظامی باشد مردی از جنس مهربانی، از تبار آسمان ها...
🍃شهید مدافع حرم رضا خرمی متولد ٢٩ آبان۱٣۵٣ از تهران در خانواده متدینی بدنیا امد، اهل #نماز_اول_وقت بود و احترام زیادی به پدر مادر خود میگذاشت. واین دو، راه های رسیدنش به شهادت بودند...
🍃رفتارهایش زمینی نبود! به قول همسرش اگر به #مرگ طبیعی از دنیا میرفت حیف میشد. وقتی همسرش از او میپرسید "اگر #شهید شوی من چکار کنم؟ میگفت مگر خون من از بقیه شهدا رنگین تر است؟" شهدای زیادی هستند که حتی پیکرشان هم برنگشته و تنها با نابودی #رژیم_اسرائیل میتوان به پیکرشان دسترسی پیدا کرد...
🍃برای آسایش خانواده اش هرکاری را که میتوانست انجام میداد. از همبازی شدن با #ابوالفضل چند ماهه تامَحرَم راز رضوانه بودن. همه از کارهایی بود که از صمیم #قلب انجام میداد.
🍃از ابتدای جنگ #سوریه در میدان رزم بود. در میدان همیشه همرزمان خود را که زخمی شده بودند به عقب بر میگرداند. دوماه رجب و #شعبان را روزه گرفت تا شهادت نصیبش شود ....
زمینی شدنت مبارک مدافع عمه ی سادات(س)🌻
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_رضا_خرمی
📅تاریخ تولد : ٢٩ آبان ۱٣۵٣
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ٢٨ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خانطومان
🥀مزار شهید : تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃اسماعیل، ابراهیموار برخاست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب_الهی برسد...
🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست، سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.
🍃میگفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگمان را در #شهادت قرار بدهد.
🍃 اسماعیل بیهیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خاردار #نفس اسیر نشود...
🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی میدانست چند لحظهای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکیاش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل میرسد پیکرش را #ارباً_اربا میکنند. #مروارید جانش را درمیآورند، چاقو میزنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش میکنند.
🍃اما این حرامیهای #داعش دستبردار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم میبرند و اینگونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک میگوید...
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸
📅تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃میگن بابا شهید شده، عمو.
#شهید چیه؟
چه شکلیه؟
این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و #عمو ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمیتوانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال #اشک اطرافیانش زمین خشک را #دریاچه کرد. #چشمانش آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا.
🍂خواهر با صدایی آغشته به #بغض در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به #حضرت_زینب«س»سپردم."
🍃خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به #عمه_ساداتمان که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس #عاشوراییان شد،چگونه همدم غم زده های حسین شد،چگونه مرحم زخم هایشان شد،خیالت راحت باشد.
🍃#یدالله آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه میخورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، #پدر با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در #تابوت آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند...
🍂راستی با هر #جمعه همسر و فرزندانت چشم انتظار #صاحب_الزمانند، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...!
🍃#عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی
✍نویسنده :#مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_یدالله_قاسم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱٨ اسفند ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دخترک با چشمانی خیس، به کادوهای بستهبندیشده نگاه میکرد. چه رؤیاهایی که شبانه بافته بود و با رج به رج آن خندیده بود، #بغض کرده بود از شدت خوشحالی، اشک ریخته بود از شوق و بو کشیده بود #عطر_تنی را که روی این تارهای بافته نشسته بود.
🍃حالا چند روزی است که این تار بافتهشده ریشریش شده، از هم رفته و دیگر عطر تن هیچکس از آن به مشام نمیرسد! بوی #خون میآید، بوی #باروت و خاک، صدای هیاهو و #فریاد زنان و کودکان از این تارهای از همرفته به گوش میرسد...
🍃تصویر #پیکری زخمی بر تارهایش نقش بسته، دخترک صاحب پیکر را میشناسد. روزی در #آغوش او کلمه بابا را هجی کرده بود. او در این هیبتی که درون تصویر متلاشی شده قد کشیده بود... نوازشهای صاحبش را چشیده، #قربانصدقههایش را شنیده و به خاطر سپرده بود.
🍃دختر اینبار نگاه غمبارش را به تابلوی روی دیوار میدهد و بعد نگاهش نام نشسته در گوشه قاب را هدف میگیرد: #حسن_حزباوی!
🍃پدرش در کوت عبدالله #اهواز چشم باز کرده بود. خلق و خویش آیینه تمامنمای #شهدا بود اینطور دیده بودند و میگفتند! برای دفاع از #حرم که رفته بود پدرش ناراضی بود، ناغافل رفت! ناغافل هم #شهید شد...
🍃دخترک روزهای خوش قبل از این واقعه را دور میکند. #بیستوسوم_آذر روز تولدش بود، خانواده در تکاپو بودند کادوهایش را زودتر بگیرند و آماده کنند. قرار بود سوپرایز شود. اما قضیه برعکس شد! پدرش کادوی تولدش را زودتر از #محبوب خویش دریافت کرد و او بود که با خبر پروازش خانوادهاش را سوپرایز کرد، زودتر از لحظه #موعود، ناغافل!
🍃حالا اما دخترک از بین این همه #حسرت فقط بغض غافلگیر کردن پدر و رؤیایی که بافته بود به دلش ماند... رؤیایی که رؤیا ماند و تحقق نیافت...
♡سالگرد #شهادتت_مبارک بهترین بابای دنیا!♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسن_حزباوی
📅تاریخ تولد : ۲۳ آذر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃سالروز شهادتت که میرسد، دلِ #قلم پر میکشد برای مرور وصف خیال تو، خیالی که دریایی از جلوههای #الهی میشود و با رحمت خویش ما مغروق شدههای دنیوی را در #پناه خویش #حفظ میکند.
🍃آری، اینک این قلم است که #آفتاب نزده، برخاسته و با طلوعش جان #دفتر را #زنده کرده تا از تو تصویری دگر به یادگار نهد. آرام و با طمأنینه، صدایش را صاف میکند و خاطرات تو را با چه شوری میخواند، با شوق درون، زیبا و شکیل جوهر وجودش به روی #کاغذ میتراود و از تو مینویسد، از رأفت و عطوفت تا #دلیری و #شجاعت، از حیات تا رفتن و پرکشیدن؛ همه و همه.
🍃حقا که تو، با عمل و #رفتار همه را متحیر خویش ساختی حتی این قلم #زبان بسته را. خوشا به حالت که با آن کمی سن و سالات #جهان را با عقل سلیم درک کردی و به زیبایی #شهدای_کربلا معراج کردی.
🍃و امروز، ای #شهید ای آنکه بر کرانه ی ازلی هستی احاطه داری تو را به جان این قلم سینه سوخته #سوگند میدهم
#شفاعت ما زمین نشسته های بهتزده را به #اوج تأیید برسان.
🍃شهادتت مبارک ای ستاره درخشان یکم آذر🍃
✍️نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سید_محسن_آل_احمد_طالقانی
📅تاریخ تولد : ١٣۴۴
📅تاریخ شهادت : ١ آذر ١٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عراق_پنجوین
🥀مزار شهید : نامشخص
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃تقویم را نگاه میکنم. امروز #پنجم_آذر است و دقیقا هفتاد و هفت روز دیگر تا سالگرد #پیروزی_انقلاب مانده.
🍃هوس میکنم کمی در آن سال ها بچرخم، در روز های پرشور #تظاهرات. اینبار منبع سر و صدای انقلابیون در #گرگان بود. مثل امروز در این ساعات در مسیر #امامزاده_عبدالله گرگان همین حال و هوا غالب بود. درست هفتاد و هفت روز تا بیست و دو بهمن مانده بود. فضا شدیداً متشنج بود. سربازان #رژیم از هر طرف تیراندازی میکردند، آواز گلوله ها و شعارهای #تظاهرکنندگان در هم آمیخته بود.
🍃تظاهرات تا آخرشب به همان شور قبل ادامه داشت. بیش از صد نفر #مجروح شده بودند و دقیقا چهارده نفر به ضرب گلوله #شهید شدند. از بین این چهارده نفر #صدیقه همانی بود که به هوایش به آن سالها رفتم، البته تاریخ پنج آذر هم بهانه خوبی بود برای یاد کردن از او.
🍃اویی که در #اسفند هزار و سیصد و بیست و هشت در گرگان متولد شد. به خاطر ارادت مادرش به #فاطمهزهرا(س) نامش را صدیقه گذاشتند. صدیقه پروانه!
🍃میگفتند در #بحبوحه آن سالها صدیقه را یک جای مشخص پیدا نمیکردی! هرجا تظاهرات بود در شهر، خودش را میرساند تا به قول خودش به #تکلیف_شرعی و دینیاش عمل کند و دیگران را هم آگاه کند.
🍃آن روز هم صدیقه رفته بود تا همگام با تظاهرکنندگان شعار دهد. میخواست مثل بقیه حضورش را، #ایستادگیاش را ثابت کند. و ایستادگی صدیقه با خونش تضمین شد...
🍃به وقت پنجم آذر هزار و سیصد و پنجاه و هفت صدیقه پروانهوار و با فراغ بال به سوی پروردگار خویش پرواز کرد.
♡سالگرد #شهادتت_مبارک پروانه!♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهیده_صدیقه_پروانه
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۵ آذر ۱۳۵۷
📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده عبدالله
🕊محل شهادت : گرگان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتى به مزار #شهداء مى روم به تک تک مزار شهداء مى نگرم. خدایا! وقتى به عکسهایشان مى نگرم، #رفتارشان، اخلاقشان و خاطره هایشان در نظرم مجسم مى شود، وقتى بر سنگ مزار #محمدم نگاه مى کنم، وقتى به عکس محمدم نگاه مى کنم، وقتى به آن چشمان گویاى #حقیقتش مى نگرم، گویى فریاد مى زند که #على، على، على، مگر تو همان کس نبودى که نیمه شب در قطار دست در دست من قرار دادى و گفتى: اگر #شهید شویم با هم مى شویم و اگر برگردیم با هم برمى گردیم. پس چه شد، چه شد، ها، چرا نیامدى؟ یا اصلا مى شود، گفت که مى گویند: چرا اصلا نتوانستى بیایى؟
🍃و من جوابى ندارم جز اینکه سر به زیر افکنم و به حال آنها #غبطه بخورم و به حال خود بنگرم و بگریم و در جواب بگویم: اى شهداء، اى محمد جان، اى محمدجان، جایى که شما رفتید، جایى نیست که همه کس بتواند بدانجا بیاید و اگر من هم نتوانستم در سر #پیمان خود باشم، بدان که از خودم بود، از عملم بود، از کرده هاى خودم بوده و هست.
🍃 چرا که شما عمرى را در #خودسازى گذرانده بودید، ولى ما هنوز در لجن زار #ضلالت و بدبختى دست و پا مى زنیم و هر قدر بیشتر تلاش مى کنیم، بیشتر فرو مى رویم مگر نه، این چنین بود که شما خالص بودید که به #لقاءالله رسیدید ولى، ولى ما ناخالصیهاى زیادى داشتیم و مطمئنا نمى توانستیم با شما باشیم ولى نه، نه، نه، هرگز از درگاه خداوندى که #رحمان و #رحیم است، ناامید نمى شوم، هیچ گاه از شفاعت شماها ناامید نیستم. هر چند بنده روسیاهم و #گنهکارم و پستم، ولى، ولى، ولى، آن قدر در بخشش و لطف و کرم خدا را مى زنم، آن قدر آن در را مى زنم، تا در را به سوى ما نیز باز نمایند، زیرا خداوند #سریع_الرضاست، زود راضى مى شود.
♡فرازی از وصیت نامه شهید علیرضا مولایی♡
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_مولایی
📅تاریخ تولد : ۱۳۴۴
📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : زنجان
🕊محل شهادت : منطقه دزفول
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الشهید♡
🍃#جمعه ها کم غم ندارد ، از شب قبلش دلمان پر میکشد به #کربلا ؛ گوش ها و دلهایمان را به ناله های #مادر_سادات میسپاریم و چشم هایمان بارانیِ غم #حسین(ع) و اصحابش میشود ...
🍃اصلا تا نام شبِ جمعه می آید ، بی اراده #روضه انگشت و انگشتر میان لب هایمان جاری میشود ، چشمه گریه هایمان مسیرش را از دیده های سرخی که به #حرم خیره شده اند آغاز میکند و ردِ داغ #اشک ها شکستگیِ قلبمان را بیشتر میکند .
🍃اینبار هم یکی از همان جمعه های دلهره آور #میهمان کشورمان شد ؛ ردِ #دماوند را گرفت و هدفش مجاهدی بود که همچنان طرحِ لبخندش #آرامش دل های بیقرار است !سال گذشته ، هفتمین روز آذر مزین به پر کشیدن محسن فخری زاده شد. با رفتنش ، روضه های سیزدهم دی تداعی شد و کمرها هر چند شکست اما سرها بالا رفت !غرورها #اوج گرفت و اشک هایمان نشان از #افتخار_آفرینیِ او داشت .
🍃هفتم آذر سالروز #شهادت دانشمندِ ایران زمین است اما جایی در کنار این مناسبت باید# ترس رژیم صهیونیستی را در این روز به خاطرها نشاند و در جهان فریاد زد که احدی توان مقابله ی رو در رو با سربازانِ سیدعلی را ندارد ؛ برای آن ها از پا درآمدن بی معناست و تنها راه مقابله خنجرهایی است که از پشت آن هارا #هدف میگیرد ، همان رویه ی این روزهای دشمنانی بزدل که از سایه ی عباس های #ایران نیز هراس دارند .
🍃محسن فخری زاده با قدم هایی استوار به #قافله ی عاشوراییانِ #مهدی(عج) رسید و دشمن با به شهادت رساندنش ، اورا زنده تر کرد .#ولایت پذیر بودنِ او را فراموش نمیکنیم ، هر یک به نیتِ شهیدِ مفتخرِ کشور ، جان هایمان را در دست گرفته و پیشکشِ سیدِ خراسانیِ خواهیم کرد ✌️🏻
🍃سربازانِ سیدعلی را به #مرگ تهدید نکنید ، ما مشتاقانه به سمت خنثی سازیِ #ترکش هایی که مانع ظهورند قدم برمیداریم و نهایت روسیاهیِ این #میدان نصیب چهره های منفورِ غاصبان است !
✍️نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید م.ح.س.ن.ف.خ.ر.ی.ز.ا.د.ه
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۰
📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۹۹
📅تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید :امامزاده صالح تهران
🕊محل شهادت : آبسرد دماوند
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃اصلا #شهید که باشی، شهادت خودش را به آب و آتش میزند که وجود #عاشق تو را به آغوش بکشاند، وجودی که لبریز از عشق الهیست و پرورش یافته در مکتب ایزد لایزال است❤
🍃برایش فرقی ندارد در چه نوع پوششی باشی، کلاه خود به سر داشته باشی یا کلاه ایمنی، نیزه به دست باشی یا قلم به دست. خلاصه کلام، اهل دلش را خوب میشناسد هر وقت پیدایش کند عطر پروازش به مشامشمیرساند و او را مست در خود میکند😌
🍃مجید شهریاری، #فیزیکدان و دانشمند برجسته ی کشور که با علمش به جامعه علمی کشور عزت داده بود قلمش خاری شده بود در چشمان دشمن کوردل، درست ده سال پیش در چنین روزهایی دشمن که نمیتوانست پیشرفت های علمی #جمهوری_اسلامی_ایران را تاب بیاورد دست به جنایتی زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفت های روز افزون علمی و #هسته ای را بگیرد.
اما غافل از اینکه راه #شهدا با شدت و سرعت بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد🌹
🍃آری، کافیست عاشق باشی
دستان نشسته به پینه #قلم هم میتواند تو را به آسمان برساند❣
🍃*وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ♡
🍃آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خون بهای او هستم🥰
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مجید_شهریاری
📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۸ آذر ۱۳۸۹
📅تاریخ انتشار : ٧ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده صالح تجریش
🕊محل شهادت : تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #شهدای_هسته_ای #برجام
🍃چندبار دیگر تقویم را چک میکنم، درست بود! انگار ذهنم درست میگفت او فرزند #جمعه بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب #مبعث رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث #پیامبر و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ #محمد_احمدی_جوان آغاز میشود.
🍃سالها با عجله جلو میروند و #محمد را با خود میبرند. بزرگ میشود، مرد میشود و خودش را وقف کار #خیر میکند. از تکریم خانواده #شهدا تا شبهای #تاسوعایی که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بیهیچ گله و شکایتی، فقط برای #خدا ! و خدا چه زیبا آنها که از مالها و جانها و #خانوادهشان میگذرند را مژده داده...
🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پروندهاش تکمیل شد که هوای #سوریه در سرش افتاد. نمیشد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا میگفت، #رضایت_مادر را میخواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه میدانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی #دل که این قاعده و قانونها سرش نمیشد...
🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمیبینند بلکه پیکری خوابیده در #تابوت را با نام #شهید میبینند. و قصه در سوریه همینگونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت #پرواز بود. باز هم #شب_جمعه!
🍃رزقهایی که از این شبها به دستش میرسید تمامی نداشت! حالا رزق #جانبازی در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه میگذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمیدانم. ولی خوب میدانم شب جمعه بود که جام #شهادت را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز #ششمین سالی است که از پروازش میگذرد و امشب نیز شب جمعه است. در شب زیارتی #ارباب یادمان باش برادر...
♡ #سالگرد_شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_احمدی_جوان
📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش #حسین پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت #مادر_ارباب اند. همان مادر #پهلو_شکسته که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان.
🍃فرزندان مادر، #مظلومیت را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان
🍃اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های #عاشق را می گویم. #سید_اصغر_فاطمی_تبار ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش #هیهات_من_الذله حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر #دنیا گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش..
🍃نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم #حضرت_زینب یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو #شهید شد و باز هم دل کوچه لرزید.
🍃آری.فرزندان #زهرا هم مظلومیت را به ارث برده اند هم #شهادت را....
#شهادت_مبارک فرزند زهرا❤️
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سیداصغر_فاطمی_تبار
📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : خوزستان، شهرستان امیدیه، بخش جایزان
🕊محل شهادت :تپه های العیس حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨به نام خدا
🍃بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است
که یادمان نرود زنده است یاد #شهید.
🍃در شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۶ در روستای #اسفرجان چشم به جهان گشود. شور و شوقش به تحصیل باعث شد تا وارد مدرسه عالی معدن شود و به عنوان داوطلب آزاد، دیپلم طبیعی را دریافت کند.
🍃 با شروع #جنگ_تحمیلی وارد #جبهه حق علیه باطل شد و به آرزویش رسید. مانند بسیاری از جوانمردان دیگر که جان دادند و نگذاشتند یک وجب از خاک میهن در تصرف #استعمارگران باشد و باز بوی لالههای سرخ میآید. گلهایی که پرپر شدند تا سرافراز و سربلند باشیم.
🍃جوانمردانی که در سختترین شرایط با #صبر و #توکل از هر مانعی عبور کردند و هیچ چیز سد راهشان نبود. #شهیدانی با عطر بهار که همچو گلها میشکفند و به سوی آسمان پر میکشند و از خود شرافت و #جوانمردی به جای میگذارند تا بار دگر مرهمی برای زخمهای ناجوانمردی و ظلمت باشد.
🍃شهید محمدعلی امیری هم همچو همسنگران و یارانش در برابر #ظلم ایستاد و دفاع کرد و به آسمانیان پیوست.
"شهیدان قصه پر سوز عشقند
شهیدان شمع عالم سور عشقند"
✍نویسنده: #بنت_الهدی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_علی_امیری
📅تاریخ تولد : ۱۶ آذر ۱٣٣۶
📅تاریخ شهادت : ۱۱ فروردین ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اسفرجان
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه #عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش #دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد.
🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکیست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هشت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران #حیدری بود.
🍃اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در #پاییز، آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید.
🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند:
منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است
وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار.
🍃همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟
♡ #تولدت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_رسول_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃پاییز با حسرت دستِ مهر، بر سر #آذر میکشد و برگهای درختان را فدای بیست و چهارمین روز میکند؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی.
🍃خوش به حالِ سالهایی که بزرگ شدن، #مجاهد، مدافع و #شهید شدنت را دیدند. اصلاً تو برای ماندن، خلق نشده بودی. فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگیات ثبت کرد؛ تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون #شهدا باشی.
🍃این محاسن سفید شده در آسیابِ #جهاد، هر کدام قصه شهیدی را میگویند که دست رد به سینهی دنیا و زیباییهایش زد تا امروز آهِ حسرت بر دلهایمان بنشیند.
🍃فرمانده، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل #ابووهب بودنت قد خم کردهاند. تا خواستیم، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر میشود باورمان شد و افسوسها نامه عبرت دلمان...
🍃حبیب حرم شدی و پس از سالها دعا، آرزوی شهادت، جامهی حقیقت بر تن کردی و به کاروان #عشاق رسیدی.
🍃فرمانده قلبها، در سیم خاردار نفس، اسیر شدهایم و توان رهایی نداریم. به دعایت محتاجیم تا به سنگر توبه برسیم و مجاهدِ تقوا و #مدافعِ ایمانمان باشیم.
☆#تولدت_مبارک حبیب قلبها☆
🌹به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_حسین_همدانی
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹
📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان
🕊محل شهادت : حومه، حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی