eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
☆ 🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده ... حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم... 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت و را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را.... 🌺به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم 🕊محل شهادت : سردشت
‍ ♡شهید عباس دوران... 🍃می توان گفت عباسِ دوران خودش بوده است. زیرا پیرو حرف برای دفاع از کشور و ایستادن در مقابل ، جانش را هم فدا کرده است. 🍃عاشق همسر و فرزندش بوده است اما در لا به لای هایش که برای همسرش مکتوب کرده است، جمله ای زیبا خودنمایی می کند."جنگ جنگ است و زن و بچه هم سرش نمی شود." 🍃او، قهرمانی است که در طول دو سال جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز موفق داشته است. در آخرین پروازش که هدف بمباران پایگاه هوایی الدوره بوده است. پس از انجام عملیات برای نقض ادعای دشمن مبنی بر امن بودن منطقه و برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، به سوی هتل محل برگزاری کنفرانس حرکت کرده و با اصابت به هتل، مانع از برگزاری اجلاس می شود و شهد نصیبش می گردد. 🍃این روزها، به شهید دوران هایی نیاز دارد تا دفاع کنند از خاک میهن و در مقابل دشمن قد علم کنند. نیاز دارد به جنسی از این شهید که خود را بداند در مقابل هزینه ای که برای تحصیلش از خرج شده است. این روزها نیاز داریم به قهرمانانی چون او که تمام زندگیشان را فدای حرف های امام و کنند. 🍃حال از او نامی جاویدان مانده است و همسرش که دلتنگی هایش را می کند و پسرش که از پدر چیزی به یاد ندارد جز که بعد از ۲۰ سال انتظار برگشت و تشیبع شد. حال او برای جبران تمام سال هایی که از نعمت محروم بوده، نام فرزندش را نهاده است. ☆باشد که پیرو راهشان باشیم☆ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۲۰ مهر ۱۳۲۹.شیراز 📅تاریخ شهادت : ۳۰ تیر ۱۳۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شیراز  🕊محل شهادت : بغداد
♡از یار بی وفا به امام غائب و تنها...♡ 🍃آقاجان سلام... اگر بگویم دوری‌ات سخت است و زمان، بی قراریِ را شهادت می دهد، اغراق کرده ام... 🍃دلم گرفته نمی دانم شاید ترک خورده یا پیر شده از درد های آخرالزمان. مهمان همیشگی دلم است و ، تنها رفیق روزهای بی کسی...😔 🍃مولا جان... ببخش که در هیاهوی دنیا و خوشی ها فراموشت کرده ایم و همچون جد غریبت، مانده ای در میان شیعیان. 🍃هنوز برای عده ای، خورشیدِ پشت ابرهای گمراهی هستی. قدمی برنداشتیم و از طلوع چیزی نگفتیم... 🍃گناه کردیم و بیخیال ناله شدیم. پرونده سیاه اعمال را دیدی و اشک ریختی و واسطه شدی برا بخششمان...🥺 🍃راه را گم کرده و از کوچه های سردرآوردیم. با ایمان سست و دلِ لبریز از کینه و نفرت به هم ظلم کردیم و به کارهایمان افتخار... 🍃خیابان هایمان شبیه تالار عروسی شده و انسان ها، عروسک های پررنگ و لعاب پشت ویترین. عیب از ما است اما دین را پیش چشم خیلی ها بد کردیم...😞 🍃دست به دعا گرفتیم و ها را لیست کردیم و یادمان رفت برای دعا کنیم. عهد نامه نوشتیم اما مانند مردم به عهدها عمل نکردیم. دلمان به وعده های دنیا خوش شد و شمشیر را تیزتر کردیم... 🍃یا صاحب الزمان... ما رفیق نیمه راه بودیم اما مسلم‌ها و حبیب‌ها و حرّهای زمان به یادت هستند، برای ظهورت دعای فرج می خوانند، می کنند و می شوند. به حرمت یاران خوبت ما را ببخش😓 🍃آقای من... غرق شده ایم در باتلاق گناه اما امیدمان به ظهور است. بیا و نجاتمان بده. بیا و پایان بده به این هجران. بیا و انتقام سیلی را بگیر، انتقام رگ های بریده، گوش بی گوشواره و روزهای اسارت.... ☆ ✍نویسنده : 📅تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۰
🍃مجلس حسین، پناهی است برای دل های بریده و چشم های خسته از ، برای آنان که میخواهند های پیچک شده در گلو را ببارند. برای نوکرهایی که دلشان به عشق می تپد، بی قرارِ قرار اند و نام تسکین قلبشان، برای آنان که راه را اشتباه رفته و امضایشان، پای اعمالی است که از انجامش . توبه کرده و اشک می ریزند و لقب حر می گیرند به رسم 😓 🍃حر، همان دشمنی که دقایق آخر پشیمان شد از مخالفت با و بستن آب بر روی اهل خیام. شرمگین، با کفش های آویزان بر گردن و خجالت چین شده بر پیشانی، سوی حسین آمد. کرد و دقایق آخر، سر بر زانوی امامش شهد نوشید. 🍃حرِ کربلا شد برای بازگشت از تاریکی بسوی نور، برای آنان که در خواب بودند اما امید بیداری داشتند. بعد از او حرهای زیادی متولد شدند مثل طیب حاج رضایی، راه را اشتباه رفته بود.عکس رضاشاه بر بدنش حک بود اما همچنان کبوتر دلش در حسین بال و پر می زد🕊 🍃وقتی حرف از بی حجابی و از سر کشیدن شد، دلش رفت سوی و ها، معجرهایی که از سر کشیده شد و موهایی که سوخت.نبض اجازه نداد سکوت کند و همان جا بود که برگشت.😔 🍃بهای برگشتنش، بود و شکنجه. در آخر هم اما پای اعتقادش ماند و شد . می گویند ذکر لبش پاکم کن و خاکم کن بوده است. به گمانم دعای حرِّهای زمان مستجاب می شود. طیب، و طاهر خاک شد.🌿 🍃در کوچه های گمراه شده ام.دلم حرشدن میخواهد. ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم بده. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۲۹۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱۳۴۲ 📅تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار : شهرری
☆ 🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده... حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم... 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت و را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را.... 🌺به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار: ٢۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم 🕊محل شهادت : سردشت
🍃در سایه ساره خانه امن الهی امروز هم به حقی هستند که پیرو راه شهدا باشند و راه شهدا را ادامه دهند. وقتی که میگویند راه بهار دیگر بسته شده جوانان دهه هفتادیمان نشان میدهند باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی. اگر بخواهی لطف و کرمشان شامل حالت باشد، باید باشی باید بشناسیشان تا از باران لطف و رحتمشان سیراب شوی🙃 🍃شهید عارف کاید خورده در روزهایی که همه درگیر روزمرگی هایشان بوده‌اند دغدغه‌اش شده بود از حریم . اقتدا کرده بود به سقای و همین هم موجب شده بود تا دایره المعارف ادب خطابش کنند‌. 🍃امروز های ما روبه روی بزرگی شهدا سرازیر می شود. از چه باید گفت و چه باید نوشت که امروز ما مانده ایم و یاد . 🍃ای شهید در این روزها، هوای دلهایمان را راهی خود کنید تا شاید ماهم در این دنیا هوایی شدیم🥺 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۴ مرداد ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزارشهید : خوزستان 🕊محل شهادت : بوکمال
✨اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ♡ 🍃قیام کرده ام به احترامت و دستانم را به سوی خدای و رحیم گرفته ام و از او ظهورت را میخواهم. هرروز میخوانم و بر دفتر دلم پای تمام عهدهایم را امضا می کنم اما شب ها که قرار است میان جدال و قضاوت کنم، شرمنده می شوم و استغفار می کنم که دل تو کمتر آزرده شود از . 🍃هنوز فرازهای دعا را زمزمه می کنم و رسیده ام به قسمتی که همیشه می کنم. "اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً، فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي..." از خدا می خواهم اگر مرگ مرا فراگرفت و پس از آن کردی خدا مرا پوشیده از قبر بیرون آورد برای خدمت تو. 🍃می ترسم به دل بمانم از دیدن و چشمانم پر از خاک شود. میترسم بخاطر روی سیاهم مستجاب نشود و سهمم از زندگی شود دوران تو! 🍃مولا جان، من که ام اما به حرمت اشک های منتظران واقعی ات بیا این روزها ایمان کم شده و حال آدم ها و دنیایش نیست! 🍃فرازهای آخر دعاست و ناله های آخرمن، العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ✍نویسنده : ☆ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۰
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. 🍂خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." 🍃خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد،چگونه همدم غم زده های حسین شد،چگونه مرحم زخم هایشان شد،خیالت راحت باشد. 🍃 آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... 🍂راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! 🍃 دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٨ اسفند ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : حلب
🍃دخترک با چشمانی خیس، به کادوهای بسته‌بندی‌شده نگاه می‌کرد. چه رؤیاهایی که شبانه بافته بود و با رج به رج آن خندیده بود، کرده بود از شدت خوشحالی، اشک ریخته بود از شوق و بو کشیده بود را که روی این تارهای بافته نشسته بود. 🍃حالا چند روزی است که این تار بافته‌شده ریش‌ریش شده، از هم رفته و دیگر عطر تن هیچ‌کس از آن به مشام نمی‌رسد! بوی می‌آید، بوی و خاک، صدای هیاهو و زنان و کودکان از این تارهای از هم‌رفته به گوش می‌رسد... 🍃تصویر زخمی بر تارهایش نقش بسته، دخترک صاحب پیکر را می‌شناسد. روزی در او کلمه بابا را هجی کرده بود. او در این هیبتی که درون تصویر متلاشی شده قد کشیده بود... نوازش‌های صاحبش را چشیده، را شنیده و به خاطر سپرده بود. 🍃دختر این‌بار نگاه غمبارش را به تابلوی روی دیوار می‌دهد و بعد نگاهش نام نشسته در گوشه قاب را هدف می‌گیرد: ! 🍃پدرش در کوت عبدالله چشم باز کرده بود. خلق و خویش آیینه تمام‌نمای بود اینطور دیده بودند و می‌گفتند! برای دفاع از که رفته بود پدرش ناراضی بود، ناغافل رفت! ناغافل هم شد... 🍃دخترک روزهای خوش قبل از این واقعه را دور می‌کند. روز تولدش بود، خانواده در تکاپو بودند کادوهایش را زودتر بگیرند و آماده کنند. قرار بود سوپرایز شود. اما قضیه برعکس شد! پدرش کادوی تولدش را زودتر از خویش دریافت کرد و او بود که با خبر پروازش خانواده‌اش را سوپرایز کرد، زودتر از لحظه ، ناغافل! 🍃حالا اما دخترک از بین این همه فقط بغض غافلگیر کردن پدر و رؤیایی که بافته بود به دلش ماند... رؤیایی که رؤیا ماند و تحقق نیافت... ♡سالگرد بهترین بابای دنیا!♡ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ آذر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 🕊محل شهادت : سوریه
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت را در دل تاریخ حک میکند♡ 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود و . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود. 🍃حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم به قاب در خشک میشد. 🍃فاطمه زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند. 🍃یادم به خرابه‌ی افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست. 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند. 🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند. ◇پروازتان مبارک عباس های زینب(س)◇ پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب العیس
🍃جنگل و سبزی و سرخی بهار و تابستانش، رطوبت و بوی نم همه یا خلسه‌ای از آرامش هدیه می‌دهند، اما وقتی با بوی مخلوط شود هیچ حسی را منتقل نمی‌کند فقط و فقط را آزار دهنده تر و جنگل را غیر قابل تحمل می‌کند. 🍃میرزا اسلحه به دست گرفت تا نترسیم از و انگلیس یا هر اجنبی دیگری، جنگید تا دولت مرکزی چمباتمه نزند روی و آرمان و هدف مردم، جنگید تا مثل تکه گوشت میان کفتار پیر و تقسیم نشود و ناموسش بوی ایرانی بدهد نه ... 🍃میرزا بین و خلخال‌ از سوز سرما سیاه شد و رفت اما وای به حال سگ‌صفتان که پس از مرگش سر از تنش برداشتند تا پیشکش دولت و سفارت روس و کنند و جیب‌هایشان را پر... 🍃میرزا کشته‌ی است کسانی که عزت ماست محلی‌شان را بر گوشت گاو بلغاری ترجیح دادند. فیه تامل، نفوذی‌ها هنوز بوی چرم گاو بلغاری می‌دهند، فقط کافیست شامه تیزی داشته باشید. 🍃هنوز هم می‌شوند تا کسی هوس ایستادن نکند. به انتظار باید ایستاد، نشستن کار بود. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۲۵۷ 📅شهادت : ۱۱ آذر ۱۳۰۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : رشت 🕊محل شهادت : ارتفاعات تالش خلخال