eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز.... . 🍁با حسرت دست ِ مهر، بر سر آذر می کشد و برگ های درختان🍂 را فدای بیست و چهارمین روز می کند ؛ چون دل ها💚 ، چشم به این دنیا گشود😍. . خوش به حالِ😞 سال هایی که بزرگ شدن ، ، و شدنت را دیدند.... . اصلا تو برای ماندن ، خلق نشده بودی ... فقط، مدتی ، ✏️قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر📋 زندگی ات ، ثبت کرد ؛تا راه و رسم عاشقی💓 را یادمان بدهی ...خوب بودن را...خوب ماندن را.... . ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون💔 باشی.. . این محاسن سفید شده درآسیابِ جهاد، هرکدام قصه را می گویند که دست 👋رد به سینه ی دنیا و زیبایی هایش زد تا امروز آه حسرت😔 بر دل هایمان ❤️بنشیند... . ، و هزاران اسم دیگر در مقابل بودنت💐 قد خم کرده اند.‌‌ . تا خواستیم ، قدر بودنت🍀 را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می شود😓 باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان...😭💌 . حرم شدی و پس از سال ها دعا، آرزوی ، جامه ی حقیقت بر تن کرد و به کاروان رسیدی 💕... . قلب ها 💚، در سیم خاردار نفس هایمان ، شده ایم😔 وتوان رهایی نداریم😥 ..به نقشه ی 📿 محتاجیم تا به توبه برسیم .و تقوا و ایمانمان باشیم... . ❤️تولدت مبارک قلب ها❤️ . به مناسبت تولد ، ✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر) . ایم
🍃پاییز با حسرت دست ِ مهر، بر سر آذر می کشد و برگ های درختان را فدای بیست و چهارمین روز می کند ؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی. . 🍃خوش به حالِ سال هایی که بزرگ شدن ، ، و شدنت را دیدند.اصلا تو برای ماندن ، خلق نشده بودی .فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگی ات ، ثبت کرد ؛تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون باشی. . 🍃این محاسن سفید شده درآسیابِ جهاد، هرکدام قصه را می گویند که دست رد به سینه ی دنیا و زیبایی هایش زد تا امروز آه حسرت بر دل هایمان بنشیند. . 🍃فرمانده ، و هزاران اسم دیگر در مقابل بودنت قد خم کرده اند.‌‌تا خواستیم ، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می شود باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان... . 🍃حبیب حرم شدی و پس از سال ها دعا، آرزوی ، جامه ی حقیقت بر تن کرد و به کاروان رسیدی . . 🍃فرمانده قلب ها ، در سیم خاردار نفس ، شده ایم وتوان رهایی نداریم .به محتاجیم تا به توبه برسیم .و تقوا و ایمانمان باشیم. . حبیب قلب ها . 🍃به مناسبت سالروز تولد ، ✍️نویسنده: . 📆تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴.حومه حلب . 📅تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان .
🍃برایِ پرستویی دیگر از دیار عشق...♡ گرما بخشِ سردیِ بهمن‌ماه. 🍃شجاع و غیور و جسور، آنچه از جوانیِ علی به یادگار مانده، اعتقادش به است. 🍃به یقین باید انقطاعی صورت گیرد تا اتصالی حاصل شود و علی این را خوب می‌دانست که دست و دل از نبایدها شسته بود. انقطاعِ از محرمات ، نقطه اتصالش به آسمان بود🕊 🍃واجبات را هم مهم می‌شمرد و چه چیز واجب تر از به ندایِ "هل‌من‌ناصر...؟" 🍃پرکار بود و توانا واقعی از عراق به لبنان، از لبنان به سوریه و در نهایت خاکِ نمک‌گیرش کرد. 🍃هر آنچه در توان داشت برای مردمِ مظلوم آنجا خرج می‌کرد ازخدمات فنی و مهندسی؛ تا امداد رسانی وغیره، او به سرمنشا نور رسیده بود و آماده می‌شد برای وصل برای پریدن. 🍃آنقدر برایِ کوشید؛ تا آرزویش را به آغوش کشید و حالا علی؛ "عند ربهم یرزقون" است💚 *شاید گرهِ کار ما هم، با گریه انقطاع باز شود! ؛ رها شده از دنیا ✍نویسنده: ♥️ 📅تاریخ تولد: ۱۰ بهمن ۱٣۶٢ 📅تاریخ شهادت: ۱۰ بهمن ۱٣٩۱ 📅تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱٣٩٩ 🥀مزار :گلزار شهدای چهار محال بختیاری
✨بسم الله الرحمن الرحیم 🍃نمیدانم چرا اینبار نوشتن برایم دشوار شده است؛ سنگینی بزرگی را بر قلمم حس میکنم که بر کلمات سایه انداخته و نمیگذارد خودشان را به جان کاغذ بنشانند... 🍃چشمم که به نام او می افتد در می یابم که نام با عظمتش سبب این ناتوانی شده است. «محمود خادمی» هنوز هم نامش که می آید ذهن ها روانه قهرمانی هایش میشود. تک تک خاطرات برای باقی ماندگان و همرزمانش تداعی شده و آه حسرت گریبان گیرشان میکند😢 🍃کنارشان که بنشینی یک به یک شروع میکنند و از حماسه های محمود میگویند؛ از همراهی با گرفته تا ازادسازی بانه به فرماندهی شهید سپهبد . 🍃حتی میان این خاطرات میشنوی که ضدانقلاب ها برای سرش تعیین کرده بودند. هر کدام در گوشه ای کمین کرده تا نهایت قهرمان سنگر -محمودخادمی- را به دام اندازند... 🍃روزهایی که در سپاه بانه حضور داشت دل به یکی از بانوان سپرده بود. او را همسنگر خود یافته بود و در این مسیر اورا با خود همراه ساخت. اما شهادت، تقدیر صدیقه بود و نهایت ارزوهای او🕊 🍃گویا عقدشان میان اسمان ها بسته شده بود که پس از مدتی محمود هم در کمین دشمن گیر افتاد و دعوت را لبیک گفت. این چنین است که مردان خدا میان تمامی انتخاب هایشان روسفید هستند و عاشقانه دل به میدان میسپارند. ایران مملو از روایت هایی است با شخصیت هایی همچون محمود خادمی. باشد که ما نیز رهرو راه پر نورشان باشیم 💗 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ تیر ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : مهاباد 🥀مزار شهید : حسین رضا
🍃پاییز با حسرت دستِ مهر، بر سر آذر می کشد و برگ های درختان را فدای بیست و چهارمین روز می کند؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی. 🍃خوش به حالِ سال هایی که بزرگ شدن، ، مدافع و شدنت را دیدند. اصلا تو برای ماندن، خلق نشده بودی. فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگی ات، ثبت کرد؛ تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون باشی. 🍃این محاسن سفید شده درآسیابِ ، هرکدام قصه شهیدی را می گویند که دست رد به سینه ی دنیا و زیبایی هایش زد تا امروز آه حسرت بر دل هایمان بنشیند. 🍃فرمانده، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل بودنت قد خم کرده اند.‌‌ تا خواستیم، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می شود باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان... 🍃حبیب حرم شدی و پس از سال ها دعا، آرزوی شهادت، جامه ی حقیقت بر تن کرد و به کاروان رسیدی. 🍃فرمانده قلب ها، در سیم خاردار نفس، اسیر شده ایم وتوان رهایی نداریم .به دعایت محتاجیم تا به سنگر توبه برسیم. و مجاهدِ تقوا و ایمانمان باشیم. ☆ حبیب قلب ها☆ 🌹به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📆تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان 🕊محل شهادت : حومه، حلب
🍂دوستی واژه گرمی است که ، خون ایمان به رگش میریزد و حال تصور کن این پیوند بین تو رفیق اسمانی‌ات برقرار شود. حتی تصورش هم زیباست، حقیقتش که جای خود را دارد! 🍂امروز قرار است ما خون را به رگ های دوستی با رفیقی عزیز بریزیم و را احیا کنیم. و آن رفیق عزیز یزدان احمد نژاد است. که در آخرین روز فروردین در کیاشهر متولد شد. 🍂در بستر پرورش یافت و با راه امام تا منتهی الیه آرزویش رفت. شنیده‌ بودم پیش از رفتنش خانه ای را بنا کرد که سقف بالای سر والدینش باشد هنوز ریز کاری های خانه مانده بود که او رفت، خیالش از بابت آسایش و مادر راحت شد و با فراغ بال برای تحقق هایش رفت... 🍂او جنگ را عاشورایی دوباره وَ پیرخمین را که در این معرکه تنها بود و باید به ندایش لبیک میگفت معنا کرد. به سوی میدان شتافت و برای آزادی میهنش جنگید، برای و سربلندی‌اش. و آخر کار مهر شهادت بر شناسنامه‌اش نشست و مزد جهادش را گرفت... ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣۰ فروردین ۱٣۴٣ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ مهر ۱٣۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : خرم اباد لرستان
🥀بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 🍂 غربت، با نام *حسن* خو گرفته است، از کوچه های مدینه تا خاک های داغ ، قدم زدن در سامرا و صحن و سرای ابالقائم همه و همه تداعی گر غریبی صاحب نام است... 🍂 حسن احمدی! پرستوی که او هم نه برای نام بلکه برای عشق، به کوچ کرد؛ همانی که همچون اسم دل نشینش غریب است و دلهایمان با وجود آسمانی اش اشنایی ندارد، اما اینبار قرعه ی قلم به نام او افتاده... 🍂 پای صحبت های همسرش که می نشینی، درِ تازه ای از زندگی به رویت باز میشود. میگوید از همان برخورد اول مهرش به دل همه می نشست. بود و معنای واقعی «اشِداهُ عَلَی الکُفارْ وَ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ» 🍂 کمی که میگذرد از خاطراتش با و زهرا میگوید. بازی های پدر دختری، دلسوزی ها و نگرانی هایش و حتی بار آخری که با ریحانه بیرون رفته بود تا مبادا در نبود پدر بی طاقتی کند...! 🍂به اینجا که میرسد هر دم بغض میکند اما زیر لب با زمزمه میگوید:«ما رَأَیْتُ اِلّا جَمیلاٖ» می گوید و می گوید اما به عاشقانه هایشان که میرسد، سکوت میکند؛ چشم هایش خیره به قاب عکس حسن میشود و لبخندی کنج لبش جای میگیرد... مگر برای چیزی گوارا تر از یاد معشوق هست؟! 🍂 میان لبخندهایی که فراق یار مدت هاست تلخش کرده، سفارش همسر را به یاد می آوَرَد: «خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را وار و زینب گونه بزرگ کنی» 🍂در آخر هم همچون وهب، قول به عروسش میدهد و راهی دیار عشق میشود. حال بانویی اینجا در این سرزمین منتظر است؛ منتظر ، منتظر سپاهی از یاران مهدیِ فاطمه(س)، تا میان سربازان چشمش روشن به قامت همسرِ رشیدش بشود. 🍂به حق بیقراریِ خانواده های شهدا، اللهم العجل لولیک الفرج🌸 ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای حسن آباد 🕊محل شهادت : سوریه
🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند... 🍃نامش بهنام، مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت... 🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق ، شما مرد بودی که را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود. 🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من شدم به ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود... 🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🍃پاییز با حسرت دستِ مهر، بر سر می‌کشد و برگ‌های درختان را فدای بیست و چهارمین روز می‌کند؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی. 🍃خوش به حالِ سال‌هایی که بزرگ شدن، ، مدافع و شدنت را دیدند. اصلاً تو برای ماندن، خلق نشده بودی. فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگی‌ات ثبت کرد؛ تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون باشی. 🍃این محاسن سفید شده در آسیابِ ، هر کدام قصه شهیدی را می‌گویند که دست رد به سینه‌ی دنیا و زیبایی‌هایش زد تا امروز آهِ حسرت بر دل‌هایمان بنشیند. 🍃فرمانده، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل بودنت قد خم کرده‌اند.‌‌ تا خواستیم، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می‌شود باورمان شد و افسوس‌ها نامه عبرت دلمان... 🍃حبیب حرم شدی و پس از سال‌ها دعا، آرزوی شهادت، جامه‌ی حقیقت بر تن کردی و به کاروان رسیدی. 🍃فرمانده قلب‌ها، در سیم خاردار نفس، اسیر شده‌ایم و توان رهایی نداریم. به دعایت محتاجیم تا به سنگر توبه برسیم و مجاهدِ تقوا و ایمانمان باشیم. ☆ حبیب قلب‌ها☆ 🌹به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📆تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای همدان 🕊محل شهادت : حومه، حلب