‍ ☆به نام او☆ 🍃به گمانم که دریا، از ابتدا بدین سان آرام و زیبا نبود. نبود. آبی نبود. تلخ بود و پریشان. سیاه بود وآشفته. اما نگاه دل ربای سپهر که شیشه ی لغزان دیدگانش را نوازش داد، سیاهی اش شکست و آبی شد. عاشق شد. 🍃ما خستگان نیز همچو همان دریای سیاه گشته ایم، بی دل و دردمند. 🍃یارا! شده ایم یک نگاهت که آبی گردیم و عاشق. همچو دریا. همچو آنان که بِدیشان نگریستی و عاشق شدند. خالص شدند. همچو . 🍃او که مبارز و مجاهد بود. او که عاشق و خالص بود.او که از طریقت مبارزه اش، تنها آگه بود. او که عبد و بود، بی شایبه و فریب. او که خَلَت زمانه از دل رانده و سپهر را میهمان صحن دل کرده بود. 🍃یارا! ما را نیز چون او گردان. "اَللّهُمَّ اَخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قُلوبِنا" آری! همچو او و هزاران عاشق دیگر. ✍نویسنده : 🍂به مناسب سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳ آبان ۱۳۱۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۴ 📅 تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا