┄┅••؛✿؛••┅┄ 🗂 کلمات کلیدی این فیش: 🔗 منبع: مقاله مصادر دینی آزادی و عدالت از دکتر علیرضا (+) ┄┅••؛••┅┄ آزادی اندیشه: آزادی در حیطه ذهن، معطوف به دو سطح «اندیشه» و «عقیده» است. آزادی فکر و آزادی نقد و نشر افکار، مربوط به سطح نخست و آزادی داشتن عقیده مخالف و اجازه ابراز و تبلیغ و ترویج آن، ناظر به سطح دوم آزادی در عرصه ذهن است. تمایز اسلام و لیبرالیسم را در این عرصه نیز می‌توان یافت. بدین معنا که اسلام بر آزاداندیشی و آزادی فکر و لوازم آن بیش از آزادی عقاید و تبلیغ آن تأکید دارد؛ درحالی‌که موضع لیبرالیسم در این خصوص تا حدی برعکس است. در تعالیم و جهت‌گیری‌های اسلامی، تفاوت و مرز روشنی میان «آزادی اندیشه» و «آزادی عقیده» وجود دارد. آزادی اندیشه منطقاً مقدم بر آزادی بیان و آزادی عقیده است . آزادی اندیشیدن، بیش از آن که به‌عنوان یک حق قابل اخذ و عَطا مطرح باشد،‌ یک امر بدیهی و غیر قابل سلب و تعقیب است و نمی‌توان آن را مستقیم و با موانع بیرونی به بند کشید. اما همین اندیشه سیال جوال دربندناشدنی که نمی‌توان آزادی آن را توسط عوامل بیرونی و پُرزورترین قدرت‌ها سلب کرد، به‌راحتی توسط عوامل درونی، محصور و محدود و منحرف می‌گردد؛ عواملی نظیر: عواطف و تمایلات، رسوبات ذهنی ناشی از عادات و سننن پیشینیان، اوهام و خرافات، عصبیت‌های ناشی از پیشداوری و افکار قالبی، حب و بغض‌های ناشی از منافع و وسوسه و تردید‌های ناشی از ضعف نفس می‌توانند بی‌هیچ نمود آشکاری، آزاداندیشی و آزادی اندیشیدن را از انسان سلب نمایند. درونی قلمدادکردن این عوامل به هیچ وجه، نقش عوامل تأثیر‌‌گذار و مساعدت‌کننده بیرونی را منتفی نمی‌سازد؛ بلکه تنها بر این نکته ظریف تصریح می‌نماید که آزادی اندیشه، بیش و پیش از آن که از جانب عوامل بیرونی تهدید گردد، می‌تواند از طریق خود انسان تحدید شود. البته آنجا که بحث رشد و تعاطی افکار و تبادل اندیشه‌های آزاد مطرح است،‌ اهمیت عوامل مساعد و یا موانع بازدارنده بیرونی بیشتر می‌گردد. ═══.🍃.═════════ @andishe_azadandishi ═════════.🍂.═══