خداوندا به حق اسم اعظم
به نور سینهی اولاد آدم
به شاه صفدر کرار، حیدر
که از نیروش وا شد باب خیبر
نبد فصلی به روز کارزارش
ز عزرائیل و ضرب ذوالفقارش
به آن سرو گلستان نبوت
به آن شمع شبستان نبوت
حسن، کز محض لطف و خیرخواهی
فرود آمد ز تخت پادشاهی
به آن نوباوهی باغ رسالت
به آن یکتای میدان بسالت
حسین، آن سور جمع سعیدان
سپهسالار افواج شهیدان
به آن چشم و چراغ آفرینش
که بر وی بد مدار آفرینش
علی بن الحسین، آن زین عباد
که بد از غیر ذات بخت آزاد
به آن کان صفا و منبع نور
که بود اندر قباب عز مستور
محمد باقر، آن کوه مفاخر
که از نحریریش گفتند باقر
به حق مجمع البحرین انوار
که شد او را ز صدیق و علی یار
امام صادق و مصدوق جعفر
که این دو منصب او را شد میسر
به حق جمله اهل بیت اطهار
کلان و خرد و مرد و زن به یک بار
که هر یک کشتی بحر یقینند
چو کشتی لنگر روی زمینند
مولانا خالد شهرزوری نقشبندی (۱۱۹۳-۱۲۴۲ ق)
@andovh