يه خستگي هايي خيلي قشنگن! مثل اون وقتايي كه از شدت تلاش براي هدفات ، ولو ميشي رو رختخوابت و زودي خوابت ميبره!... خستگي حاصل از اقدامات روزانه اي كه براي هدفات و روياهات برداشتي... خستگي حاصل از دووم آوردن و موندن پاي مسيري كه عاشقشي... خستگي ناشي از يه شكست ديگه و يه بلند شدن دوباره... خستگي شنيدن حرفاي منفي ، ناديده گرفتنا و تيكه هاي ديگران ، با اين تفاوت كه ميدوني تصور همشونو به زودي عوض ميكني!... به خستگي هاي خيلي قشنگن! ميدوني؟... :)@angizeshi