حضرت در اثر سمی که به وی داده شد بیمار شد و پس از چندی دار فانی را وداع گفت. چنانکه روایت محمد بن فرج» از «ابو د عامه این مطلب را تأیید می‌کند. وی گوید: در بیماری‌ای که موجب وفات حضرت امام هادی شد برای عیادت به نزد آن حضرت شرفیاب شدم، هنگامی که خواستم از نزد آن حضرت خارج شوم آن حضرت به من فرمود: ای ابو دعامه! اکنون حق تو بر من واجب شده است آیا حدیثی برای تو نگویم که تو را خوشحال کند؟ به آن حضرت عرض کردم: یابن رسول الله! من به چنین حدیثی بسیار نیازمندم. فرمود: پدرم محمد بن علی بر من حدیث کرد و گفت: پدرم علی بن موسی به من گفت: پدرم موسى بن جعفر بر من روایت کرد و گفت: پدرم جعفر بن محمد بر من روایت کرد و گفت: پدرم محمد بن علی گفت: پدرم علی بن الحسین مرا روایت کرد و گفت: پدرم حسین بن علی بر من روایت کرد و گفت: پدرم علی بن ابی طالب بر من روایت کرد و گفت: رسول خدا به من فرمود: علی! بنویس. گفتم:چه بنویسم؟ فرمود: بنویس: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ ایمان آن چیزی است که دل کاملاً آن را بپذیرد و کردار آدمی آن را تصدیق و تأیید نماید؛ اما اسلام آن چیزی است که بر زبان جاری می شود و ازدواج به وسیله آن حلال می‌گردد. عرض کردم: یابن رسول الله! به خدا سوگند نمی‌دانم کدام یک از این دو نیکوتر است حدیث یا سند حدیث ؟! فرمود: «إنّها لصحيفة بخط علي بن أبي طالب وإملاء رسول الله صلى الله عليه وسلم تتوارثها صاغراً عن كابر» این نامه ای به خط علی بن ابی طالب و املای رسول اکرم صلى الله عليه وسلم است که ما آن را نسل به نسل به ارث می بریم. ، ج۱۲، ص۲۸۶ @apmkadeh