بخش دوم «تحمیل ساختاری» 🔸در دو گانه اولویت سنجی ساختار –کارگزار همواره ترجیح جمهوری اسلامی در مواجهه با رژیم صهیونیستی، تحمیل محدودیت های ساختاری بوده است. به این معنا که پروژه هویتی انقلاب اسلامی با مخاطب قرار دادن لایه زیرین قدرت در جهان اسلام و تکیه اش بر عناصری و مولفه هایی چون «مستضعفین»، «توده ها» و«تحقیرشدگان» بوده است در حالی که اسرائیل یک ساختِ برامده از لایه برین قدرت در نظام بین الملل بود و اساساً خروجی مناسبات جنگ جهانی اول و نظم قیمومیت محور به رهبری«بریتانیا» و سپس«امریکا» بود. صدایی که انقلاب اسلامی بازتاب می داد محدودیتی هویتی- معنایی برای تثبیت پروژه رژیم ایجاد می کرد و آن را در برابر ملت ها قرار می‌داد. 🔹 به لحاظ سیاسی نیز انقلاب اسلامی محدودیت ساختاری جدیدی بر رژیم تحمیل کرد به این معنا که همواره از نظم و فرایندهای مردمسالار حمایت کرد در حالی که ساختِ رژیم بر یک جعل غاصبانه مبتنی بود و به لحاظ عینی نیز هیچ نظم مردمسالار واقعی در جهان اسلام را نمی توان تصویر کرد که ترجیح مردم آن عادی سازی با اسرائیل باشد لذا گزاره ترجیحی جمهوری اسلامی و ترویج و نهادینه سازی آن در هر جای منطقه به محدودیت های رژیم می افزود به طوری که امروز «تطبیع= عادی سازی رابطه برخی کشورها با اسرائیل» صرفاً پروژه دولت های بی ملت (مانند برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس) و یا دولت هایی است که منتخب ملتشان نیستند. 🔸به لحاظ سخت افزاری نیز مجموعه ای از ساخت های نظامی در مرزهای رژیم توسط حزب الله و جنبش های فلسطینی، تنفس امنیتی رژیم را سخت و با تکمیل کمربندی میانی آن در سوریه و جنبش های عراقی و یمنی این محدودیت دایره را تنگ تر کرد. همه بازیگران نیز می دانند که پشت این محدودیت های سخت افزارانه جمهوری اسلامی است که در صورت تجهیز بیشتر کمربندها به فناوری های نوین این محدودیت سخت تر نیز خواهد شد. 🔸 با حیثیتی که حمله 7 اکتبر از اسرائیل به باد داد و سپس توسط جنبش های عراقی، یمنی و لبنانی و وعده صادق ایران تکمیل شد،عملاً اسطوره امنیت سازِ رژیم در سطح ملی اش فروریخت. مرور مواجهه چند دهه اخیر نشانگر این است که در بخش مقاومت اولویت، تثبیت مجموعه ای از محدودیت های ساختاری سیاسی، هویتی و سخت علیه رژیم بوده است که البته می توان آن را در بخش رسانه ای و حقوقی نیز تکمیل و کمربند محدودیت ساز ساختاری را در لایه های مختلف اعمال کرد. «انتقام کارگزاری» 🔸با مرور فرایند شکل گیری رژیم از ابتدای قرن بیستم مشخص است که هدف نهایی رژیم واضح و آن در اختیار گرفتن همه سرزمین فلسطین است و چه بسا به لحاظ ایده، محدود به مرزهای فلسطین هم نماند لذا در پس هر بحران، بخشی از جغرافیا را به قلمرو اضافه کرده و با میانجی گری های موقتی،تنفسی برای تداوم پروژه در فرصتی دیگر را دنبال کرده است. 🔹 این هدف در جنگ های چهارگانه با کشورهای عربی و حتی صلح اسلو با عرفات هم دنبال شد و نتیجه آن نیز اضافه شدن قلمرو رژیم در هر مرحله بود اما تنها مانع تحقق و نهایی سازی این پروژه، شکل گیری جنبش های مقاومت در غزه بود که پروژه را به تاخیر انداخت و رژیم هم با درک محدودیت های ساختاری شکل گرفته علیه خود در طی این چند دهه به انتقام کارگزاری روی آورده است. و به دنبال این سوال که این ساختارها را چه کسانی به وجود آورده اند؟ پاسخ، طبعاً شهدایی چون سلیمانی، عاروری، رنتیسی، هنیه و... را روی میز قرار می دهد. اما اینکه آیا حذف و انتقام کارگزارانِ مقاومت منجر به اختلال در تکمیل محدودسازهای ساختاری خواهد شد، تجربه خلاف این را نشان داده است. 🔻منظاری ایرانی؛ منظری عربی @Arabworld2023 https://eitaa.com/joinchat/917045908C8d9086eed1