🔻خاطره‌ای از مخاطبان 🔹اربعین بدون مرخصی! 🔸آن سال اصلا قصد کربلا رفتن نداشتم ولی همه چیز یهویی شد. گذرنامه از قبل داشتم. رفتم سراغ ویزا. ویزای من خیلی سریع تر از بقیه رسید. 🔸من معلم هستم. آن سال تا روز سه‌شنبه کلاس داشتم. ظهر روز سه‌شنبه که کلاسم تمام شد، وسایلم را برداشتم و رفتم لب جاده( اولین پیاده‌روی‌ام بود وتنها رفتم) 🔸از شهر ما تا مرز هفت-هشت ساعت فاصله هست که باید دو سه کورس می‌رفتم. ولی چند دقیقه گذشت که یک ماشین دربست آمد و تا مرز رفتم. کاملا اتفاقی... شب رسیدم مرز و رد شدم و فردایش رسیدم نجف. زیارت کردم و شروع کردم به پیاده‌روی که البته قسمت آخرش را با ماشین رفتم. 🔸خلاصه سه‌شنبه که حرکت کرده بودم، چهارشنبه نجف بودم. شب جمعه رسیدم کربلا. زیارت کردم و روز جمعه برگشتم و صبح شنبه به موقع رسیدم مدرسه بدون مرخصی! 🔸هیچ‌کس باور نکرد که منی که قصد سفر نداشتم، بدون مرخصی رفتم و برگشتم و به پیاده‌روی هم رسیدم! ( خودم هم هنوز باور ندارم و این شیرینی پیاده‌روی اربعین برای اولین بار را هنوز حس می‌کنم.) روایت از: سجاد مرادی 🆔@ArbaeenIR 📌www.arbaeen.ir