ما میثمِ تمارِ دارِ زلفِ یاریم
از مرگِ در راه خدا باکی نداریم
مجنون کجا دلبستهء عقلِ معاش است؟!
تنها به عشقِ حضرتِ لیلی، دچاریم
داری قرار اینگونه راکد با که مرداب؟!
ما رودها، از شوقِ دریا، بیقراریم
مردابهایِ مُرده دل! ما زنده رودیم
در پیچ و تابیم و به دریا رهسپاریم
چون ذوالفقارِ بی غلافِ شیرِ یزدان
سینه سپر ما پا به میدان میگذاریم
مولا زره بر پشتِ خود هرگز نمیبست
عریان به هر هنگامه، همچون ذوالفقاریم
تا از تنِ منحوسِ دشمن، جان بگیریم
جانباز و هم جان بر کف و هم جان نثاریم
فی الفور میمیریم، اگر گوید بمیرید
در پیشِ صاحب، بندهای بیاختیاریم
چون سرو، تنها زیر بارِ عشقِ هستیم
ما در خزان هم سبز مانندِ بهاریم
کی مثلِ بید از حملهء بادی بلرزیم؟!
طوفان بتازد، مثلِ کوهی استواریم
سید حسن، جان داد در راهِ ولایت
ما دانش آموزانِ این آموزگاریم
میآید آخر فصلِ سرخِ پر گشودن
فصلی که او را سالها، چشم انتظاریم
شاعر:
#سید_علیرضا_حسینی
🆔
@artpakdasht
#حوزه_هنری_استان_تهران
#حوزه_هنری_شهرستان_پاکدشت
#مقاومت
#حزب_الله
#شهید_القدس
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله_زنده_است
#لبنان
#فلسطین
#غزه
💠حوزه هنری استان تهران در فضای مجازی:
سایت |
آپارات |
بله |
ایتا |
اینستاگرام