◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۸۸ 📚 کتاب هایی که ننوشتم ... در مصاحبه ای کاری شرکت کردم برای اینکه مسئولیت یک صفحه داس
۲۸۹ من خانومی ۳۲ ساله و مادر چهار فرزند هستم. در سن ۱۶ سالگی ازدواج کردم و اولین فرزندم در ۲۰ سالگی به دنیا اومد. در بارداری اول مشکلات زیادی از جمله ویار شدید و دندان درد وحشتناک رو متحمل شدم و بعد از تولد فرزندم هم مشکلات دیگری مثل کولیک و شب بیداری تا ۵ ماهگیش رو داشتم. دخترم فوق العاده بهانه گیر و البته بسیار باهوش بود و این هوش سرشار باعث شیطنت زیاد او شده بود. در دو سالگی او به لطف خدا دوباره باردار شدم و متاسفانه هیچیک از اطرافیان به غیر از همسرم از این مساله خوشحال نشد و به خاطر سختیهای زیادی که تحمل کرده بودم و هم زایمان سزارین که داشتم و همه به خاطر فاصله کم بین دو بارداری برام احساس خطر می کردند. اما سختی من در آن نه ماه فقط سرزنش اطرافیان بود و به لطف الهی نه از ویار خبری بود و نه از دندان درد. خوشبختانه زایمان سزارین راحت و بی دردسری نسبت به نوبت اول داشتم و فرزند دومم بسیار آرام و خوش خلق و مهربان پا به عرصه وجود گذاشت. همین آرامش و خوشخواب بودن فرزندم باعث شد سرزنش اطرافیان به مهربانی بدل شه و همه از این مساله خوشحال بودیم. بعد از ۳ سال خدای مهربان عنایت کرد و فرزند سوم رو در دامن من و همسرم گذاشت این بار هم سزارین و فرزندی بی قرار و ناآرام. ولی لطف خدا رو در جای جای زندگیم احساس کردم. با وجود طعنه های اطرافیان احساس آرامش و صبری داشتم که بعضی تعجب می کردند. فرزند سوم رو یکسال و چهار ماه شیر داده بودم که متوجه شدم دوباره باردار شدم و دوباره ویار شدید شروع شد. فاصله این دو فرزند آخر از همه کمتر هست. چهارمین بچه هم با سزارین دنیا اومد و علی رغم تفکر بعضی که نمیشه چهار سزارین انجام داد من مشکلی نداشتم و البته این رو هم بگم پزشکی که بیمار رو عمل می کنه خیلی مهمه. دکتر من، خانم شبیری بودن که در امر سزارین و جراحی زنان خبره هستند. به توصیه اطرافیان میخواستم عمل بستن لوله انجام بدم که خدارو شکر می کنم دکترم زیر عمل من رو از انجام این کار منصرف کرد و گفت توان دو سه تا بارداری دیگه رو هم دارم و با اینکه فواصل زایمانم تقریبا هر سه سال بود ولی چسبندگی و مشکلات از این قبیل نداشتم. به لطف و مدد الهی هر یک از بچه ها که متولد می شدند من صبرم بیشتر میشد در حالی که الآن خیلی از حساسیت هایی که خانواده های تک فرزند روی فرزندانشان دارند رو ندارم. بچه های ما بسیار با هم، بازی می کنند و البته دعوا، ولی توی دعواها من و همسرم تا جایی که ممکنه دخالت نمی کنیم. برای همین توی جمع فامیل و دوستان هم قدرت دفاعی خوبی پیدا کردن. از نظر اقتصادی هم بار زندگی تماما روی دوش همسرم هست. در اول زندگی جزء اقشار کم درآمد محسوب می شدیم ولی با تولد فرزند اول مسکن مهر ثبت نام کردیم. فرزند دوم ماشین خریدیم و فرزند سوم منزل خودمون رو تحویل گرفتیم. و هیچوقت همسرم فشار اقتصادی چندانی بهش وارد نشد. و این رو هم بگم با تولد فرزند چهارم خداوند به ما محبت دو چندانی کرد و در دو ماهگی فرزندم خانوادگی راهی سفر عتبات شدیم. و این به نظرم از الطاف خاصه خداوند به من حقیر بود. در ضمن همسر بنده فوق العاده مشغله دارن و تا قبل از کرونا غیر از فصل تابستان بقیه زمانها از ۷ صبح تا ۹ یا ۱۰ شب سرکار بودن. مادرم توی شهر خودمون زندگی می کنند و به گفته دوستان صمیمی که دارم به پشت گرمی اونها تونستی بچه های پشت سرهم بیاری ولی باید بگم‌که من غیر از مواقع ضروری از وجودشان برای کمک توی کارهای خونه و بچه داری استفاده نکردم. خوشبختانه چون خیلی از حساسیت هایی که دیگران دارن من ندارم خیلی کمتر عصبانی میشم و الآن هم که بچه اولم دوازده سالش شده کارهایی که میتونه کمکم کنه رو ازش کمک می گیرم ولی توصیه می کنم خانواده هایی که پیامم رو میخونید فکر امروز و راحتی خودتون نباشید، فکر فردای کودک دلبندتون باشید که تنهایی توی این جامعه چه باید بکنه. من انسان فوق العاده فعال و پر انرژی بودم گاهی اوقات تحمل محدودیت ها سر هر بچه، خیلی برام سخت میشد. اما سعی کردم از فرصت ها استفاده کنم، در فاصله کوتاه بین بارداری و شیردهی هم مقداری خیاطی یاد گرفتم، هم آرایشگری تا این دو هزینه رو مقداری از زندگی کم کنم ولی الآن که بچه هام بزرگتر شدن و دختر کوچیکم سه سال و نیمه شده وقتی نگاهشان می کنم واقعا لذت می برم و اطرافیانی که در گذشته سرزنش می کردن هم الآن تشویقم می کنن. و تصمیم دارم اگر بدنم توان داشته باشه در آینده نزدیک دو فرزند دیگه هم بیارم. امیدوارم همه تک فرزندان، صاحب خواهر و برادرانی سالم و صالح بشن. 🆔 @asanezdevag