✅نمونه ای از بصیرت امام خمینی ره در سی سالگی یکی از شاخصه های حضرت امام ره بصیرت ایشان بود. بصیرت امام در طول زندگی و مبارزه برای همگان مشهود بود. به دو نمونه از بصیرت ایشان طبق نقل حجت الاسلام سید حمید روحانی اشاره می شود: 1⃣.وقتی رضاخان برای حوزه علمیه امتحان گذاشت، قرار شد که طلاب علوم اسلامی با اجبار و اکراه و با هر قیمتی که هست به وزارت معارف و فرهنگ آن روز امتحان بدهند. البته حوزه نگران و اندیشناک بود، احساس می‌کرد که دشمن می‌خواهد از این طریق استقلال حوزه را از میان ببرد، بر حوزه چنگ بیاندازد. بعد امام می‌فرمایند که: یک روزی در مدرسه فیضیه یکی از اساتید ما به من فرمود که: حالا این که عیبی ندارد این امتحان دروغ است می‌خواهند با این امتحان افراد بی سواد را بشناسند و از حوزه دور کنند می‌فرمایند من جواب دادم: نخیر نمی‌خواهند با این امتحان عناصر بی سواد را از حوزه دور کنند می‌خواهند اساتید و فضلا و دانشمندان حوزه را بشناسند و سرکوب کنند. هدف این است که با این امتحان عالمان برجسته و با فضیلت شناخته و سرکوب بشوند. ببینید تفاوت فکری از کجا تا کجا. بصیرت یعنی این. امام یک طلبه بوده است. قائدتا اگر دقیق باشد که در سال 1314 برنامه امتحانات را گذاشتند و فشار آوردند به حوزه برای امتحانات. امام یک جوان در حدود سی سال بوده. خوب می‌بینیم که در عین حال این آقایان بصیرت را داشتند که دیگران نداشتند. 2⃣. در جای جای برنامه‌هایی که این‌ها(رژیم شاه) داشتند، سعی کردند که امام را فریب بدهند. و از مسیر منحرف سازند. در یک مرحله، وقتی نهضت امام آغاز شد وقتی که رژیم شاه با زور ، فشار و تهدید نتوانست امام را به عقب نشینی وادار کند. در گام نخست این‌ها تلاش کردند که با جوسازی و تهدید امام را مرعوب سازند. شایعه کردند که می‌خواهد احضاریه به در خانه ایشان برود. ایشان احضار بشود به دادگاه ومحاکمه گردد. حتی احضاریه فرستادند. پاسبان آمد دم در خانه امام، احضاریه داد. دیدند نه، تاثیر در امام نکرد. از راه اهانت وارد شدند. علیه امام شبنامه پخش کردند، اهانت کردند، جسارت کردند، فحاشی کردند، امام نه تنها پروا نکردند، بلکه آمدند در مسجد اعظم سخنرانی کردند. اگر شما مراجعه کنید به صحیفه امام، این سخنرانی امام موجود است می‌فرمایند: اگر به من اهانت می‌کنند اگر ورق پاره‌هایی علیه من پخش می‌کنند چرا شما ناراحت می‌شوید مگر من از حضرت علی علیه السلام بالاتر هستم؟ مگر حضرت علی علیه‌السلام را سالیان درازی در بالای منابر مورد اهانت قرار ندادند؟ به ایشان جسارت نکردند؟ ما در راه اسلام باید خودمان را آماده کنیم، برای پذیرفتن بسیاری از جسارت‌ها و اهانت‌ها و بعد دستشان را این طوری کردند که: این دست من باید در راه اسلام دستنبد بخورد. مگر من از حضرت امام موسی‌بن جعفر(علیه السلام) بالاتر هستم ، ما باید خودمان را برای زندان و تبعید آماده کنیم. البته این جریان نتوانست امام را وادار به عقب‌نشینی کند. مرحله بعدی سرکوب بود. به مدرسه فیضیه حمله کردند، مدرسه فیضیه را به آتش و خون کشیدند، شاید امام مرعوب شود که امام مرعوب نشد. بعد به خط موازی روی آوردند. خط موازی در جریان سیاسی این است که طرف می آید با یک تاکتیکی، همان شعارها، همان برنامه‌های رهبر مبارز را، رهبران مبارزه را، مردم مبارز را به ظاهر تایید می‌کند مطرح می‌کند اما در لابه لای آن سعی می‌کند که مسیر را منحرف کند و به انحراف بکشاند. ساواک خطبا و و عاظ را به دادگاه فرا خواند، گفت: حالا که می‌خواهید شما به اصطلاح خودتان مبارزه کنید، عیبی ندارد ما با شما همراهی می‌کنیم، اما به یک شرط که شما یک حد و حدودی قائل شوید. بیایید از سه موضوع حرف نزنید، ما دیگر به شما کاری نداریم. هر چه بگویید ما طرف شما نمی شویم. علیه شاه سخنی نگویید، علیه اسرائیل هم حرف نزنید، دائما به گوش مردم نخوانید اسلام در خطر است، اسلام در خطر است. اگر امام با آن بصیرت والایی که داشتند در آن مقطع مقابله نمی‌کردند و این جریان را افشا نمی‌کردند و خنثی نمی‌ساختند، به ظاهر در منابر، در مساجد، از دولت انتقاد می‌شد، از گرانی، از تورم، از قانون شکنی، از نبودن مطبوعات آزاد، از نبودن انتخابات آزاد، فراوان حرف زده می‌شد، همه خوشحال بودند دارد مبارزه می‌شود اما اساس که ، دفاع از اسلام و مقابله با شخص شاه بود به عنوان ام‌الفساد، مقابله با خطر صهیونیسم بود فراموش میشد و (شاید انقلاب به پیروزی نمی رسید.) 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ایتا و سروش https://eitaa.com/asatid_enghelabi http://sapp.ir/asatid_enghelabi