آرامش گلهای صورتی درکسوتی کنگ جَلد خاطره تپش های مداوم پلک های من و رد نفس هایت که تا انتهای کوچه عطر می پراکند پنجره ساعتهاست منتظر حضور توست ... 💠💠💠💠💠💠