🌹
با درد حالیام کن و با زخم راهیام
حالا که من همان طرف اشتباهیام
جا مانده از مسابقهی دورخیز خویش
در جوی خشک و برکهی متروک ماهیام
دیوار میکشم وسط آب و آفتاب
با تکه تکهی سنگ سیاهیام
سر دربیاورید و بفهمید از کجا
بندی به آب دادم و با رود راهیام
پا پس کشیده از دمات ای حجرهی عروس!
افتادهام پیِ هوس گاهگاهیام
با ارزش تهی شده مسکوک مفرغام
در چشم پر صدایم و در مشت واهیام
قلبی بزرگ و سکهی قلبی بزرگتر
یادش بخیر سلطنت بیپناهیام
تاریخ گوشه زد که چرا در شماره نیست
جمعیتم قلمروام و پادشاهیام
اصرار میکنی بپذیرم مرددم
اقدام میکنم بشتابم تناهیام
در هر یک از ممالک جسمت غریبهام
هر گوشه در تصور روحت سیاهیام
خالت سیاه و صورت زیبایت آشناست
گفتم غریبهام که مبادا بخواهیام
#امیر_حسین_هدایتی
#با_درد_حالی_ام_کن
@ashareamirhosienhedayati