. غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت عزیزکرده‌ی عالم هنوز در چاه‌ است چه اشک‌ها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت هنوز لیلی‌صحرانشین عزادار است... چقدر چشم تو خون‌گریه در بیابان ریخت بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد همین که سکّه‌ی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت حرام باد حلالی که از تو دورم کرد "شکم‌پرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد تمام آبروی نوکرت به‌قرآن ریخت گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود... هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم شاعر: ....___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .