به زبون ساده، نذر سردار دلها تو بودى محرم راز ولایت تو بودى مرد جانباز ولایت هنیئاً لک؛ گوارای وجودت مبارک باشه سرباز ولایت ! عجب داغی رو دلهامون نشسته دوباره اشکای من حلقه بسته تو رفتی ای علمدار ولایت تو رفتی پشت آقامون شکسته مریدیم و علمدار مرادیم شبیه موج اسیر گردبادیم هنوزم ما نمی دونیم دنیا عجب آقایی رو از دست دادیم دوباره شهر، غرق یاس میشه جای خالیت عجب احساس میشه همه دارن میگن این گریز روضه ها میشه روی شونه می گیریم این علم رو دُرُس(ت) بر می داریم این چند قدم رو داریم از روضه ی عباس میگیم داریم دم می گیریم اهل حرم رو ... داره مدحت رو میگه ذوق شاعر داره از رفتنت میگه مهاجر شهید پیرمرد انقلابی ! شدی مثل حبیب بن مظاهر جواز عشق از رهبر گرفتی شراب عشقو از حیدر گرفتی می بینم پیکرت شد ارباً اربا مگه ذکر علی اکبر گرفتی ؟ امون از این غم و فریاد از این غم مسیر روضه هامون شد فراهم خودت هم فکر نمیکردی که باشی شبیه روضه ی هشت محرم دلت یک عمره دنبال حسینه تموم زندگیت مال حسینه ببین حال همه بچه شهیدا شبیه حال اطفال حسینه اونایی که به عشقت دل سپردن همه حسرت به احوال تو خوردن چقدر روضه ات شبیه شاه عشقه عقیق سرختو اما نبردن داره دنیا پیامت رو می گیره رد سرخ قیامت رو می گیره به زودی حضرت صاحب میاد و ایشالا انتقامت رو می گیره شدم مست نگاهت حاج قاسم می مونم توو سپاهت حاج قاسم خیالت جمع، تنها نیست آقا ادامه داره راهت حاج قاسم ادامه داره راه سرخ نهضت ادامه داره نور عشق و عزت تا جون داریم ماها رزمنده هستیم می مونیم با ولایت تا شهادت باید اینو بدونید ایها الناس داره اشکام می ریزه مثل الماس علمدار افتاده اما بدونيد نمی افته علم از دست عباس