. مدح مولا امیرالمومنین علی (ع) گذرم تا که بیفتد به خیابان نجف می شوم معتکفی سرزده مهمان نجف فخرم این است که ازعهد شبابم تا حال نوکرم نوکر درباری سلطان نجف ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق می روم از حرمش تا به شبستان نجف بس که صحن حرمش نزد خدا محترم است بال جبرییل شده قالی ایوان نجف برده بی شک زسلیمان نبی هوش و هواس نقش رنگین روی فرش سلیمان نجف بهر خدمت به علی هرملکی صف بسته تاشود خادم و جاروکش و دربان نجف بارها گفته به فیروزه،عقیق یمنی ناب ناب است فقط در بیابان نجف جرج جرداق مسیحی یکی از عشاق است که شده واله و شیدا و پریشان نجف یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف ای (بهار) این نمک و طبع روان را داری تو ز نان و نمک سفره ی احسان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ .