eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
239 عکس
147 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ****** هر آن چه خلق کرده خالقِ یکتا سبب دارد و هر مخلوق در عمقِ وجودش نورِ رب دارد به هر چه بنگری در آن خدا را خوب می بینی خدا را یافته هر کس که ذاتی حق طلب دارد خدا را شکر احساسی به نام عشق در دلهاست که با این عشق دنیای دلم شور و طَرب دارد وفا بر عشق واجب گشته بر عشّاق، باید گفت: برای عشق حرمت قائل است آن که ادب دارد خوش آن عشقی که خرجِ حیدر و اولاد او گردد هر آن که عاشقِ حیدر شود ، اصل و نسب دارد یدالله است و وجهُ الله ، عینُ اللهُ و نورُالله در آن نام خدا پیداست هر چه او لقب دارد چه آقایی چه مولایی عجب ماهِ دل آرایی در این دنیا چه بابایی چو حیدر زینِ اب دارد هنر دارد، جگر دارد ، به کف تیغ دو سر دارد هر آن چه خصلت نیک است، سلطانِ عرب دارد خلایق نان خورِ دستِ علی و آل او هستند بشر از برکتِ این خانواده نانِ شب دارد بگو با شدّت و قدرت ، به بدخواهِ علی لعنت خدای مهربان بر دشمنان او غضب دارد به حکمِ آیه ی " تبّت یدا" پیوسته می گویم : بریده باد دستِ هر که خویِ بولهب دارد زمین یک روز خالی می شود از دشمنانِ حق به عشقِ مهدیِ موعود ، دنیا تاب و تب دارد *** علیه السلام .
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف ای رازق عوالم و ای ساکن نجف می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند جامی بریز باز برایم بدون صف جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید کَروبیانِ عرش معلی زدند کف بگذار تا به رقص در آییم روی دار ما را بِکِش چو میثم تمار در کَنف عیسی، مسیح شد چو دم "یا علی" گرفت موسی، کلیم شد چو شنید از تو "لا تَخَف" شأن خدایی تو که ما را به شک کشید نشناختند لات و هبل های معترف از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند خیل غلام های تو هستند با شرف هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست زیرا در آفتاب جمال تو دیده تَف شرمنده ایم از این که نداریم تحفه ای شرمنده ایم از این که گرفتیم جان به کف بر تار و پود وصله روی لباس تو بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا هستم کنار پنجره فولاد در نجف «در بارگاه قدس که جای ملال نیست» گاهی به گریه آمده ام گاه با شعف ما را کشید عشق تو در کشتی حسین برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف کردم بهشت بی تو تصور برای خود دیدم جهنمی ست که دارد می و علف ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل از راه تو عبور نکردیم بی هدف یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز! بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ .
. رباعیات مدح ع صحبت ز مدح حیدر کرار میکنم وقتی سخن ز وصف علمدار میکنم وقتیکه یادی از غم تنهائیش کنم لعنت به دشمنش به دو صد بار میکنم از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم الحق که برازنده او آقائي است از عشق علی کار دلم شیدائى است جان دادن در حریم قدسی علی آمال دلم بوده ولی رویائی است حب علی و آل محمد شعار ماست ما شیعه ایم و عشق علی اعتبار ماست فخر این بود که خادم دربار حیدریم عنوان نوکری درش افتخار ماست شادم که به دل مهر علی را دارم از باده ی پیمانه ی او هشیارم تا آخر عمر این کلامم باشد از دشمن مرتضی علی بیزارم ما درس ز مکتب علی می خوانیم ما رمز سعادت از علی می دانیم چون فاطمه آن شهیده مکتب عشق ما پای ولایت فقیه می مانیم.... از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم اوصاف علی به هر زبان جاری نیست جز ماه رخش ماه شب تاری نیست غیر از نبی و علی و آلش، سوگند در هیچ کجا یار و مدد کاری نیست شادم که مرا گدای حیدر خوانند لب تشنه پیمانه کوثر خوانند از هر دو جهان مرا همین بس باشد ما را به سرای او چو نوکر خوانند با حب علی منصب شاهی دارم در ظلمت شب مشعل راهی دارم دانم ز ولای او خدا می بخشد هر آنچه گناه و اشتباهی دارم بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بی حب تو از صراط،کس رد نشود هرکس که حلال زاده آمد به جهان در حب تو یا علی مردد نشود .
. 'مدح علی علیه السلام خوشا آنانکه بر سر سایبان از پرچمی دارند به گرمای بیابان هم بهشت خرمی دارند کسانی که به دنبال خدای خویش میگردند مگر غیر از تماشای علی دیگر غمی دارند خوشا آنانکه باور کرده اند رزق از نجف آید و بر این باور خود اعتقاد محکمی دارند علی گویان نمی جویند امواج تعلق را از این دریای دنیا بهره به قدر نمی دارند درِ این خانه چه از دور یا نزدیک فرقی نیست همیشه یک اویسی یا همیشه میثمی دارند همین ساعت که ما در حسرت یه بوسه میسوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند ✍ .
. مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن زمین که سلام خدا به آن طرف است به دُّرِ نام علی ، تر دهان هر صدف است سر دو راهی ایمان و کفر ، درمانده کسی که بین غدیر و سقیفه بی طرف است کسی که هست علی دوست مادرش پاک است کسی که حب علی را نداشت ناخلف است طلاق دادن دنیاست شرط وصل علی کسی رسیده به جانان خود که جان به کف است هزار حاجت من مستجاب اگر گردد هزار مرتبه هر بار حاجتم نجف است تمام لذت دنیا "فمن یمت یرنی" است مرا ز عمر فقط دیدن علی هدف است ✍ .
علیه‌السلام «آرزو» فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر قیامت جلوه‌ای از لحظه‌ی رفتن به میدانش اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت که دور حوض کوثر جرعه‌ای باشیم مهمانش دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس که باشم خاک زیر پای سگ‌های نگهبانش فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش ➖➖➖ ✍ .
. مخمص مدح امیرالمومنین علی علیه السلام عالی جناب عرصه ی جنگ و ظفر علی ست سامان دهنده ی همه ی خیر و شر علی ست در جنگ تن به تن شده صاحب اثر علی ست نور رخش به معرکه ها چون تبر علی ست پیروزی اش برای خدا هم ثمر علی ست نبض تمام معرکه در دست حیدر است دستش ستون عرش خداوند اکبر است او حافظ سلامت جان پیمبر است با اینچنین شجاعت و مردی چه محشر است بهر نبی به معرکه سینه سپر علی ست عالم بدون او همه معلول می شود دنیا بدون او دَرِ سلول می شود خوب و بَدِ زمانه که محلول می شود پس سرنوشتمان همه مجهول می شود تأیین کننده ی بَد و خوب بشر علی ست خيبر هماره محو خروش نگاه اوست دنیا نگاره ای زِ همه جلوه گاه اوست کعبه به اذن صاحب خود در پناه اوست نابودی جهان همه بسته به آه اوست در آسمان سرآمد شمس و قمر علی ست آوای قدسیان همه آوای یا علی پر می کشد دلِ شده آواره تا علی پا تا به سر علی شده سر تا به پا علی پیدا شود مسیر هر آباده با علی چون رهنمای جاده و کوی وگذر علی ست گفتم علی و این دل من بی اراده شد از جسم و جان من غم دنیا ستاده شد بر ما مقام نوکریش تا که داده شد روز جزا عبورِ صراطم چه ساده شد در آن سرا شفیع دو چشمان تر علی ست دریا تمام شوری اش از شور مرتضی ست عقبی مقدس است و چنان طور مرتضی ست صحرا به وسعت دل رنجور مرتضی ست زهرا اسیر جلوه ای از نور مرتضی ست طاها هماره گفته شَه معتبر علی ست ما شیعه ی علی و مسلمان زینبیم در پای درس و مکتب قرآن زینبیم لطف علی بُوَد که سر خان زینبیم مست دم حسین و حسن جان زینبیم تنها برای زینب کبری پدر علی ست او تا همیشه عاشق دلجوی فاطمه ست او بی قرار لطمه ی پهلوی فاطمه ست او زیر دین سینه و بازوی فاطمه ست او بی شکیب سیلی و ابروی فاطمه ست دوم قتیل قصه ی دیوار و در علی ست دستش که بسته شد دل او را محک زدند با تازیانه همسر او را کتک زدند در بین کوچه زخم حسن را نمک زدند شیشه ی عمر فاطمه را هم ترک زدند آنکه زِ داغ فاطمه شد خون جگر علی ست .
. مدح مولانا امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) دنیا به حال آل علی غبطه می خورد بر آن همه کمال علی غبطه می خورد دنیای فانی من و تو ای مرید عشق بر روح بی زوال علی غبطه می خورد یوسف که در جلالت صورت نمونه بود هر لحظه بر جمال علی غبطه می خورد عالم همه فدای نخ شال سبز او حبل المتین به شال علی غبطه می خورد باغ و چمن به جای خودش، در تمام فصل جنّت به سیب کال علی غبطه می خورد تنها نه هر سخنور و راوی و کاتبی حتی نبی، به قال علی:غبطه می خورد عاشق هماره در پی معشوق گفته است بر عشق بی مثال علی غبطه می خورد بالاترین مدال شجاعت از آن اوست مرحب بر این مدال علی غبطه می خورد رنگ سفید و سرخ و طلائی و زرد و سبز بر آن سیاه خال علی غبطه می خورد با اینکه او به مال کمش کرد اکتفا اما جهان به مال علی غبطه می خورد حقش نبود خانه نشینی و بی کسی حقانیت به حال علی غبطه می خورد گرچه که او به شصت و سه سالی بسنده کرد تاریخ ما به سال علی غبطه می خورد .
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین  تقدیم به مادر سادات خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و خانم فاطمه بنت اسد علیها سلام علی یا علی یا علی یا علی ... به روی لبم نغمه ی یا علی به سوی خدا می روم با علی علی عشق من جان من روح من همه مذهب و دین و دنیا علی سجود و وجود و قیام و صیام نماز دلم نغمه ی یا علی خدا گفته در مصحف اعظمش تویی نفس و هم جان طه علی به قرآن ناطق قسم یا علی تویی مظهر رَب اعلی علی الا آشنای ره آسمان تویی برتر از آسمان ها علی و آن قاب قوسین لیل عروج به اسرا تویی سِرّ اَدنی علی به غیب و شهود و به اسما قسم تویی برتر از کل اسما علی چو یادت جوانه زند در دلی شود غنچه ی لب شکوفا علی نبی گفته ایمان و دین حب توست همه دین و دنیا و عقبی علی به جنگ احد ، جنگ احزاب و بدر به دشمن زدی بی محابا علی شکستی در از قلعه ی خیبر و شدی یک تنه شیر هیجا علی شدی ناجی جان پیغمبر و خدا لافتی گفت و اِلا علی هر آن کس بمیرد ببیند تو را و مرگم چه دارد تماشا علی الا ای همه هستی فاطمه تویی مذهب و دین زهرا علی مگر می شود مدح و شرح تو گفت همه قطره اند و تو دریا علی شکسته پر و بال مرغ دلم کنم نذر این قلب شیدا علی تو ای یار تنهایی هر غریب شدی از چه بی یار و تنها علی ز پشت در آید صدای کسی که گوید به لب ذکر مولا علی ✍ .
. صل‌الله‌علیک‌یااسدالله‌الغالب __________________________ ابتدای سخن به نام علی انتهای سخن به نام علی جای جای سخن به نام علی هر هجای سخن به نام علی من که مداح فارس العربم خادمی علی‌ست در نسبم جد و اجداد من محبانش همه محتاج لطف و احسانش دست‌هاشان به سوی دامانش همه دیوانگان ایوانش نسل ما نسل عاشقان علی‌ست غرق الطاف بی‌کران علی‌ست مرتضی دُرّ و کعبه هم صدفش عرش و فرش خداست در کنفش عزت و فخر ماست از شرفش از همین جا سلام بر نجفش نجفش قبله‌گاه جان و دل است مهر او در میان آب و گل است او که گلدسته‌ها غزلخوانش او که محراب غرق عرفانش انبیا مؤمنان ایمانش او شهنشاه و ما غلامانش ما غلامان کوی سلطانیم سائلان حریم جانانیم آشنا با معابر لاهوت مات حسنش اهالی جبروت می‌چکد از جمال او جبروت گَرد نعلین اوست تا ملکوت عرش حق در میان خانه اوست تا که کوثر میان خانه اوست در دل خود ولای او دارم در سر خود هوای او دارم هر چه‌ام از عطای او دارم شوق ایوان طلای او دارم گر چه در بندگی خرابم من خاک پاهای بوترابم من بوده لالایی شبم نامش وقت سختی روی لبم نامش داروی دردم و تبم نامش آبروبخش مکتبم نامش رگ و خونم همه به نام علی‌ست این جنونم همه به نام علی‌ست ✍ .
. مدح حضرت (ع) جان ناقابل من باد به قربان علی همه عالم به فدای لب خندان علی مالک و قنبر و سلمان و ابوذر بودند همه دیوانه ی سیمای درخشان علی ابر و باد و مه و خورشید،تمام افلاک همگی جان به کف وگوش به فرمان علی روزگاریست سرسفره ی مولا هستم پدرم داده مرا لقمه ای ازنان علی هرکجاهم گره کور به کارم افتاد درهمان لحظه زدم دست به دامان علی مطمئنم که جنان ،نیست دل انگیز تر از حرم و گنبد و گلدسته و ایوان علی "ای نسیم سحرآرامگه یار کجاست" حرم حضرت عباس و حسین جان علی (بهار)✍ .
. السلام علیک یا میزان الاعمال از زندگی تنها علی ، یا از همه دنیا علی پیش از ولادت گفته ایم ، در جمع مستان یا علی ای راز کثرت یا علی ، ای رمز وحدت یا علی ای سرّ خلقت یا علی ، ای هستی دنیا علی ما قطره و دریا علی ، ما ذرّه و یکتا علی زیباتر از زیبا علی ، ای عشق بی همتا علی ای بر سرت سودای حق ، ای جان نهاده پای حق ای آیت کبرای حق ، یا آیت العظمی علی گفته نبیِ مصطفی ، هم با منی در هر کجا هم بوده ای با انبیا ، پیدا و ناپیدا علی در روز سختی احد ، هر که به فکر جان خود رفتند و شد آن چه که شد ، در آن میان اما علی او یک تنه جنگید و ماند ، دشمن به نابودی کشاند روح الامین مردانه خواند ؛ هُو لافتی إلا علی گوید دلِ شیدا علی ، هر دم کند نجوا علی دارد به نامت زمزمه ، هر ریگ در صحرا علی تو نغمه ی روز و شبی ، ذکر الهی بر لبی در وقت معراج نبی ، ای با خدا تنها علی دست خدا ای شیر حق ، در دست تو شمشیر حق ای بهترین تصویر حق ، ای جان و ای جانا علی حکم خدا تقدیر تو ، آب حیات اکسیر تو قرآن همه تفسیر تو ، جانانه لب بگشا علی والاتر از والا علی ، بالاتر از بالا علی آقاتر از آقا علی ، تنها تویی مولا علی ✍ .
. شعر ابو علی سینا در مدح مولا امیرالمومنین(ع) بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا ● بخـار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی زتیر ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا ● زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده ی یوسف زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا ● پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی ● علیِّ عالیِ اعلا، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله مـا فیها ● قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر کلام نیک پیغمبر، ولیّ ایزد دانا ● حدیثی خاطرم آمد که می فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیلة الاسرا ● بطاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی ● بهر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی بهر محراب دو صد منبر، به هر منبر علی پیدا ● ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا ● تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر بغیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا ● اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها ● بگوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا ● که ناگه جبر ئیل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب اوادنی ● اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما ولیت از همه بگذشت، با ما بود در بالا ● جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم بهر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا ● بحکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی بهر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا ● نه وصفش این چنین باشد که می گویند در عالم زخندق جست و مرحب کشت اندر بیشه ی هیجا ● علی سریست در وحدت که باشد سِر بی همتا علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا ● چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او گرفت انگشت حیرت بر دهانش .
. اَسرارِ خُداوَندِ عَلیم اَست عَلی آئینِه‌ء صَنعَتِ قَدِیم اَست عَلی "صامت" زِ طَریقِهء علی پای مَکِش زیرا که صِراطِ مُستَقِیم اَست عَلی ✍ .
. به نام خدای هدف آفرین.. جنون آفرین و شعف آفرین وقار آفرین و شرف آفرین خداوند شاه نجف آفرین خدای تبارک خدای جلی خداوند مولی الموالی علی! علی کیست مقصود احرام ماست علی حجّ یک ماهه ی تام ماست علی ابتدا و سرانجام ماست علی ذوالجلال و الاکرام ماست ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست معظم مکرّم مبارک علی ست بگو ربنا ربنا ربنا بگو ایلیا ایلیا ایلیا دو دل مانده ام موقع سجده ها به او سجده باید کنم یا خدا اگر بنده ی کردگار است علی ولی باخدایش ندار است علی علی حاصل جمع عقل و دل است علی عرشِ سوی زمین نازل است علی کل فضل ابوفاضل است علی حقّ ما، غیر او باطل است خلافت برازنده ی دزد نیست! خلافت قواره به دوش علیست زمانی‌که می‌شد به دلدل سوار قیامت به پا بود در کارزار چنان دشمن از هیبتش زد هوار که رفت آبرویش به وقت فرار به یک چشم‌غرّه به لشکر زده به یک ضربه بالای صد سر زده برو در دو عالم رصد کن رصد نداریم مثل علی تا ابد نداریم اصلی چنین مستند علی جان علی جان علی جان مدد بقول همه لات های دیار.. علی "مشتی و خاکی و سفره دار" رجب آمد و پاره شد خواب ما سر کوزه قُل زد می ناب ما به سمت نجف رفت محراب ما خدا داد هدیه خودش را به ما دلم را به توحید بخشیده ام خدارا شب سیزده دیده ام گهی بود استاد پیغمبران.. گهی بود همسفره ی نوکران گهی بود مسند نشین سران گهی بود عادی چنان دیگران گهی نفس بر حق تعالی فروخت گهی رفت بازار و خرما فروخت درعالم یکی بود علی دو نداشت.. علی کار میکرد پادو نداشت! دراین شش دهه جامه ی نو نداشت به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت گرفتار شد رو به مردم نزد ببین زهد را لب به گندم نزد.. عجب مردم و روزگار بدی که بستند باهم قرار بدی به خانه رسیده شرار بدی گلش له شده از فشار بدی نه تنها به او حرف بد میزند به بانوی خانه لگد میزدند ✍ .
. به زمین نبسته‌ام دل، به هوای آسمانش زده‌ام گره دلم را، به پر کبوترانش شده‌ام اسیر لطفش، شده‌ام گدای نانش همه عمر برندارم، سر خود از آستانش که فقط سپرده‌ام دل، به علی و خاندانش به ورای عرش رفته، که بسازد آشیانه لب آسمان هفتم، شده غرق در ترانه ملکی به گرد پایش، نفسی رسیده یا نِه به جز از خدا نبوده، به خدا در آن میانه نگران جبرئیلم که شکسته نردبانش چه کسی دوباره نان را به فقیر می‌رساند؟ جریان چشمه‌ها را به کویر می‌رساند؟ خبر جناب خم را به غدیر می‌رساند؟ چه کسی سلام ما را به امیر می‌رساند؟ خبر شکسته جامی که به لب رسیده جانش به جنون کشانده ساقی، دل مبتلای ما را متجیرم چه نامم بشر خدانما را بگذار تا بخوانم نغماتی آشنا را علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را؟ که قبیله‌ی قلم‌ها، شده قاصر از بیانش شده لطف بی دریغش، همه عمر شامل من به خدا نشسته یادش، همه شب مقابل من احدی خبر ندارد که چه کرده با دل من به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست بنما، سر سفره میهمانش غمی از خزان نباشد که بهارمان می‌آید شبی از مسیر دریا به دیارمان می‌آید دم احتضار بی شک به کنارمان می‌آید دو جهان بدون حیدر به چه کارمان می‌آید؟ نمی از فضیلتش را بشنو ز دشمنانش: خبر صحیح مسلم شده صادر از بخاری که علی‌ست اصلِ ثابت، که علی‌ست فیض جاری که علی‌ست جان احمد، که علی‌ست نور باری که علی‌ست خشم ایزد، که به تیغ ذوالفقاری زده ریشه‌ی ستم را، به دو دست پُرتَوانش نشنیده‌اند آیا که خدای حیّ سرمد شب و روز می‌فرستد صلوات بر محمد و به این دلیل روشن که علی‌ست جان احمد رسد آدمی به جایی که به جز علی نبیند بنگر که تا چه حد است مکان لامکانش دل خویش را به جز او، به کسی دگر نبستم چه عنایتی نموده، که هنوز مست مستم چه کنم که عهد خود را، نشکست و من شکستم نَبُرید و من بُریدم، نگسست و من گسستم من و لطف بی دریغش، من و فیض بی کرانش سحری به خواب دیدم که مسافر عراقم غم او دوباره خیمه زده گوشه‌ی اتاقم چه شود اگر بکاهد شبی از غم فراقم چه شود اگر که امشب دل غرق اشتیاقم برسد به کاروانی که علی‌ست ساربانش به طواف دوست رفتم، چه حریم آشنایی چه فضای روح بخشی، چه نسیم دلربایی نکند به من بگوید، پس از این همه جدایی که تو در برون چه کردی، که درون خانه آیی؟ به درون خانه‌ای که مَلَک است پاسبانش به حریم او ملائک، همه گرم خوشه‌چینی همه‌ی پیمبران در، حرمش به شب‌نشینی پر عطر آسمان‌ها، شده زائری زمینی دل الغدیری من، شده عاشق امینی که به جز "علی" نبوده، همه عمر بر زبانش نه به من که مست اویم، مِیِ بی حساب داده به تمام عاشقانش، قدحی شراب داده نه از این مِیِ مجازی، که از آفتاب داده ز کدام باده ساقی، به من خراب داده؟ که هنوز هیچ مستی ننموده امتحانش همه شب در این امیدم، درِ دوست باز باشد که به شب خیال رویش، خوش و دلنواز باشد غزل از علی سرودن، چه کم از نماز باشد؟ شب شاعران بیدل، چه شبی دراز باشد شب بی ستاره‌ای که، فقط اوست در میانش به طواف کعبه هرکس، که به دیده‌ی تَر آید همه هست آرزویش، که علی ز در درآید نظری اگر نماید، شب بی کسی سر آید خود کعبه نیز باید، به طواف حیدر آید به فدای آن امیری که خداست مدح خوانش ✍ .
. تا اوج، به یک اشاره برمی‌خیزم با دامنی از ستاره برمی‌خیزم صد مرتبه هم اگر بیفتم بر خاک با نام "علی" دوباره برمی‌خیزم ✍ .
. فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر قیامت جلوه‌ای از لحظه‌ی رفتن به میدانش اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت که دور حوض کوثر جرعه‌ای باشیم مهمانش دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس که باشم خاک زیر پای سگ‌های بیابانش فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش .
. دوبیتی های مدح مولا علی علیه السلام ما عبدِ اَمیرِ بی نظیریم ما چاکرِ حضرتِ اَمیریم با ما سُخن از غيرْ نگویید ما شيعه یِ حیدرِ کبیریم وقتی که آتش است زِ عشقِ تو غرقِ تاب سیرآب می شود زِ وصالِ تو هر سرآب، این گردوخاکِ شهرِنجف بی دلیل نیست ...یعنی که خاک هم شده زُوّارِ بوتراب خواندمت با یا علی و یا عظیم گفتمت تا یا غفور و یا رحیم غیر راه تو همه بی راهه است یا علی انت صراط المستقیم ذکر مستانه به آوای جلی می چسبد تا اَبد با دم و صوت ازلی می چسبد درنجف باشی و هم روبه روی ایوانش، صدوده مرتبه"مولاناعلی"می چسبد اگر بی قراری بگو یاعلی اگر مستِ یاری بگو یاعلی علی غصه ها را زِ دل می برد اگر غصه داری بگو یاعلی همین که زنده ام الحمدلله خدا را بنده ام الحمدلله همین که سینه خود را به عشق علی آکنده ام الحمدلله سهم مِی من به جام فرما لُطفت به حَقم تمام فرما در سایه عشقِ مُستدامت مستیِ مرا مدام فرما... .
. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.  همیشه نُقلِ اَذکارم، علی بن ابی طالب ردیفِ نابِ اشعارم، علی بن ابی طالب صلات من، ذكات من، حیات من، ممات من همه رفتار و کردارم، علی بن ابی طالب زمین خوردم علی گفتم، ضَرَر بُردم علی گفتم به هر سختی مددکارم، علی بن ابی طالب علی ای فِکر و ذکر من، تویی آن فکرِ بِکر من تمامِ حُسنِ اَفکارم، علی بن ابی طالب علی جَنّت علی رضوان، علی باغ و علی بُستان صفای هر چمن زارم، علی بن ابی طالب گُنه کارم گُنه کارم، ولی شادم تو را دارم مرا ناجیِ از نارم، علی بن ابی طالب چه در دنیا چه در عقبی، به دست مِهر تو مولا امان از هر بلا دارم، علی بن ابی طالب تویی برهان تویی میزان، تویی تفسیری از قرآن تویی معیار و آمارم، علی بن ابی طالب زدم سنگ تو بر سینه، الا ای یارِ دیرینه شدی زین رو تو دلدارم، علی بن ابی طالب منم درد و تویی درمان، شفایم میدهی یک آن من از عشق تو بیمارم، علی بن ابی طالب به مسجد غرقِ احسانی، به ميدان شيرِ غرّانی دو وَجهَت را خريدارم، علی بن ابی طالب تويی که جانِ داداری، زِ من جان را طلبکاری به تو جان را بدهکارم، علی بن ابی طالب به زهرایت قسم يارا، نخواهم بی تو دنیا را به موی تو گرفتارم، علی بن ابی طالب نه قنبر نه که سلمانم، نه میثم نه که مقدادم به گلزار تو چون خارم، علی بن ابی طالب غلامِ مجتبی هستم، زِ جامِ زينبی مستم حسینت را عزادارم، علی بن ابی طالب دلی گویم دلی گویم، بدون مَعْطَلی گویم سگ کوی علمدارم، علی بن ابی طالب هم ایوان طلا خواهم، هم از تو کربلا خواهم تمنای دلِ زارم، علی بن ابی طالب خدا را شُکر می گویم، رَهِ حقِ تو می پویم از این کرده شعف بارم، علی بن ابی طالب .
. دوبیتی های علوی مانندِ یلی، علی علی می گوید با صوت جلی، علی علی می گوید در علقمه با کُشتَن هر خَصمِ علی عباسِ علی، علی علی می گوید از ناله ی آخرش علی می شنوید از شیون مادرش علی می شنوید ای لشکریان اگر دمی گوش کنید ازحنجر اصغرش علی می شنوید تیغ و کتل و علم علی می گوید هر ناله ی ماهِ غم علی می گوید در گودی قتلگاه با صوت جلی حلقوم بریده هم علی می گوید از علقمه تا حرم علی می شنوی باشیون و شور و دم علی می شنوی گر گوش فرا دهی به روی نی ها از رأسِ بریده هم علی می شنوی از ناله ی هر شبش علی می شنوی از جسم پُر از تَبش علی می شنوی در کوفه اگر زبان ببندی کوفی از خطبه ی زینبش علی می شنوی با نغمه ی حیدری علی می شنوی از لاله ی پرپری علی می شنوی در مجلس شام، جز زِ رأسِ در تشت از شیون خواهری علی می شنوی در اوجِ غم و بلا علی می گوید با ناله ی بی صدا علی می گوید بر ماهِ رُخَش سایه ی غم می اُفتد زهرای سه ساله تا علی می گوید .
. مدح مولا امیرالمومنین علی (ع) گذرم تا که بیفتد به خیابان نجف می شوم معتکفی سرزده مهمان نجف فخرم این است که ازعهد شبابم تا حال نوکرم نوکر درباری سلطان نجف ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق می روم از حرمش تا به شبستان نجف بس که صحن حرمش نزد خدا محترم است بال جبرییل شده قالی ایوان نجف برده بی شک زسلیمان نبی هوش و هواس نقش رنگین روی فرش سلیمان نجف بهر خدمت به علی هرملکی صف بسته تاشود خادم و جاروکش و دربان نجف بارها گفته به فیروزه،عقیق یمنی ناب ناب است فقط در بیابان نجف جرج جرداق مسیحی یکی از عشاق است که شده واله و شیدا و پریشان نجف یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف ای (بهار) این نمک و طبع روان را داری تو ز نان و نمک سفره ی احسان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ .
. در مدح امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(علیه السلام)... هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟ هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟ علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد بگو با پیروان شَر، بگو با آن سه تَن پَرور که تنها شیرِ حق حيدر، به هر کشور علم دارد نباشد کَس مثال او، مثال آن کمان اَبرو بِمیرد دشمن تَرسو، که او تیغِ دو دَم دارد مَطاف كعبه را بِنْگر، به چشمِ مرتضی بِنْگر بِگَرد و هر کجا بِنْگر، که دورش گَشتَنَم دارد قياسش با بَدان هرگز، ندارد ترسِ جان هرگز.. زيادی بُرده نان؟، هرگز..، که او میلِ به کم دارد بگو با آن دو شیطانی، لَنا بی نون شود فانی اگَر دارید یک جانی، علی اعجاز دَم دارد اگر بُرهان نَشد سلمان، ابولؤلو که شُد بُرهان بِفهمید ای عُمرداران، علی یارِ عجم دارد علی گَر حاکم ما شد، به شیعه شاه و مولا شد به اَمر حق مهیا شد، که او حُکمِ حَكَم دارد شبِ معراج دید اَحمد، به چشم خود شَهِ سَرمد در آن خلوتگَه ایزَد، علی حق قِدَم دارد نُبوت بی علی ناقص، ولایت بر همه شاخص به دلهایی که شد مُخلص، ولایت از عدم دارد قسم بر حضرت طاها، به زهرا و بَنی الزهرا فقط حیدر بُوَد مولا، كه اثباتش قسم دارد نجف رؤیای هر شیعه، گُذارد پاش سر شیعه کُند با دل سفر شیعه، که شوق آن حرم دارد خوشا بر حال آن سائل، که شد بر رحمتش شامل که در این بَحرِ بی ساحل، فقط با او صَنم دارد علی مولای بَخشنده، علی از غُصه آکنده علی روزی دِهِ بنده، علی خیلی کرم دارد بدان گردیده پابستش، زِ جام کوثری مستش اگر که "ملتمس" دستش، در اين وادی قلم دارد .
. اسعدالله ایامکم جلوه ای از کرمش سوره ی الرحمن است صحبت از فضل علی در همه ی قرآن است نام او "فصل خطاب" است یقینأ وقتی بین احمد و خدا تا سخن از ایمان است "ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر" می خواند هر کسی با خبر از قدرت حیدر جان است کوچه ی بندگی اش بس که صداقت دیده کوچه ی حسرتیِ رد شدن شیطان است گفت در سختی خیبر به همه پیغمبر که فقط شخص علی فاتح این میدان است همه رفتند و اُحد ماند و نبی و علی اش و علی هست که تا جان به سر پیمان است شب معراج خدا خواست ببیند احمد شرح اوصاف علی قله ی بی پایان است عطر"اکملتُ لَکُم" در همه قرآن پیچید حرف این آیه چنان صبح پر از برهان است می برد نام علی دل ز خدا هم بی شک "صَدَقَ اللهُ علی" این نظر یزدان است اصل کفر است نمازی که علی نیست در آن مثل یک خانه که از پایه و بن ویران است دشمنش روز قیامت به خدا گریان و دوستش روز قیامت به خدا خندان است جز علی دوستی ام هر عملی داشته ام مثل بیدی ست که از باد قضا لرزان است علیه_السلام ✍ .
. مدح علیه السلام ولایی حیدر اگر نبود کسی اهلِ دین نبود حِصنِ حَصین نبود کتابِ مبین نبود بی شک دلیلِ خلقتِ افلاک حیدر است حـیدر اگر نبود زمان و زمین نبود عینُ الیقین علی‌ست یقین دارم ای خدا حیدر اگر نبود دلی راستین نبود روزی هزار مرتبه شکـرِ خدا کنید حیدر اگر نبود کسی اهلِ دین نبود حیدر تمامِ دینِ خدا وحیِ مُنـْزَل است هر کس نشد مُریدِ علی وِل‌معطّل است ای شاهِ مُلک لو کَشَف و مـردِ مردها ای ذوالفـقارِ یاریِ دیـن در نبردها اسمت دوایِ دردم و یادِ شما شِفاست نادِ علی‌ست نسخه‌یِ درمانِ دردها مثلِ خداست مملکتت در حریمِ تو سلطان یکی ست با همه‌یِ دوره‌گردها این حرفِ مصطفاست تو یکتایِ اُمّتی ای منحصر به فرد ... فدایِ تو فردها فرزندِ کعبه نه که مباهات کعبه‌ای زیباترین نوا و مـناجاتِ کعبه‌ای ما را گدایِ مملکتِ خود حساب کن ما را تراب در حرمِ بوتراب کن با عشقِ خود درونِ دلِ ما حرم بساز با ذکرِ خود سرایِ شیاطین خراب کن با نوکرانِ صحن و سَرایت سخن بگو آقا جـوابِ ما بده یا که جواب کن راهی که رهبرش شده مولا صلاحِ ماست با یک نظـر به قلبِ گدا انقلاب کن آری نفس زدن به هـوایِ تو آبروست قلبی که می‌تپد به هوایِ تو آرزوست دارم هـوایِ دیدنِ ایوان طلا علی تا در حرم صدا بزنم من تو را علی کی می‌شود که در حرمت از تهِ دلم گویم به گریه یکصد و ده بار یاعلی هر جا گِره به کارِ من افتاد گفته‌ام نادِ علی علی به خـدا بارها علی حکمِ وَلی‌سْت اسمِ کسی را نمی‌برم لَعنُ عَلیٰ عدوِّکَ یا مرتضی علی لعـنت به منکرانِ تولّایِ حیدری رحمت به ندبه‌خوان و به نجوایِ مادری ✍ .